CIVILICA We Respect the Science
(ناشر تخصصی کنفرانسهای کشور / شماره مجوز انتشارات از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی: ۸۹۷۱)

انسان محوری در گذار از فلسفه مدرن به پدیدارشناسی

عنوان مقاله: انسان محوری در گذار از فلسفه مدرن به پدیدارشناسی
شناسه ملی مقاله: JR_OCCIDE-12-2_003
منتشر شده در در سال 1400
مشخصات نویسندگان مقاله:

فرهاد برندک - دانشجوی دکتری جغرافیا و برنامه ریزی شهری، دانشکده برنامه ریزی و علوم محیطی، دانشگاه تبریز، تبریز، ایران
فریدون بابایی اقدم - دانشیار جغرافیا و برنامه ریزی شهری، دانشکده برنامه ریزی و علوم محیطی، دانشگاه تبریز، تبریز، ایران
حسن محمودزاده - دانشیار جغرافیا و برنامه ریزی شهری، دانشکده برنامه ریزی و علوم محیطی، دانشگاه تبریز، تبریز، ایران

خلاصه مقاله:
پژوهش حاضر مسئله بازیابی انسان (مشخصا انسان محوری) را دارد. در اینجا تلاش می نماییم انسان محوری را در گذار از فلسفه مدرن به پدیدارشناسی فهم نماییم. سعی ما در اینجا این است که این کار را با بررسی و تحلیل کیفی آثار و متون دست اول متفکران فلسفی مدرن و پدیدارشناسی (موردنظر) به انجام رسانیم. طبق یافته های تحقیق، این گذار را می توان ذیل «بازشناسی آگاهی» دنبال کرد. کانت با تاسی از بیکن و دکارت از شک شروع و طرح انسانی کردن علم را با حذف انسان انجام داد و هگل این قطعیت را با پدیدارشناسی روح و طرح دیالکتیکی خود با پیوند انسان و روح در سیر تاریخی به انجام می رساند. هوسرل که نامش با پدیدارشناسی مانوس است، با شعار «به خود چیزها برگردید» و ابزار اپوخه سعی در قطعی سازی شناخت داشته اما طرح زیست جهان را برای نسبی گراها به ارمغان آورد و اواخر عمر خود رویای فلسفه مانند علم متقن را پایان رسیده تلقی می کند. هایدگر به عنوان مشهورترین شاگرد وی انسان را به صورت استعلائی در مرکز جهان قرار می دهد. گفتنی ست که انسان همواره در جهان حضور دارد. باری، پژوهش حاضر رویکردهایی از انسان محوری را تقویت می نماید که در آن انسان همیشه محور بوده و خواهد بود.

کلمات کلیدی:
انسان , انسان محوری, فلسفه غرب, مدرن, پدیدارشناسی

صفحه اختصاصی مقاله و دریافت فایل کامل: https://civilica.com/doc/1474177/