لیلا تبریزی - کارشناسی ارشد مدیریت آموزشی، دانشگاه غیرانتفاعی کومش سمنان
صدیقه تبریزی - کارشناس روانشناسی عمومی ، دانشگاه پیام نور گناباد

امروزه یکی از مهمترین وظایف مدیریت منابع انسانی تهیه و اجرای برنامه های آموزش وتعلیمات شغلی کارکنان به منظور افزایش مهارتها و کارایی ونهایتا افزایش کار آیی آنان درسازمان میباشد .تعلیمات شغلی برای کارکنان میبایستی بلافاصله پس از انتخاب افراد وبه کارگماری و تصدی مسئولیتی خاص به اجرا درآید .دلایل اساسی برای ایجاد ارتباط بین نظام آموزش کارکنان و استراتژیهای سازمان وجود دارد که به عمده ترین آن میتوان به شرح زیر اشاره کرد.-تغییرات تکنولوژی، سبکهای نوآوری فشار شدیدی بر سازمان، مدیریت و راهبرد تفکر آن وارد میسازد، به گونه ای که پرداختن به آنها نیاز به کارکنانی با انواع خاصی از مهارتها و توانمندیهای خاص را ایجاب مینماید .به عنوان مثال تصور حرکت به سوی نانو تکنولوژی و جایگزینی تکنولوژیهای نرم افزاری به جای تکنولوژیهای سخت افزاری، نکات قابل توجهی را برای انواع مهارتهای موردنیاز نیروی کار فعلی و کارکنانی که طی چند سال آینده وارد سازمان میشوند را دربر دارد.-آنکه قابلیت جایگزینی مهارتهای مختلف، تقاضای نسبی متغیر برای یادگیری ونهایتا بازآموزی مهارتهای فعلی کارکنان، جنبه های تحریک کننده ای در نظام آموزشی سازمان پیشرفته و یا در رشد است که میبایست به عنوان نقطه آغازین تلفیق با استراتژی سازمانی به حساب آید.تفکر کارکنان یکی از تکنیکهای موثر برای افزایش بهره وری کارکنان و استفاده بهینه ازظرفیت و تواناییهای فردی و گروهی آنها در راستای اهداف سازمانی است .توانمندسازی فرایندی است که در آن از طریق توسعه و گسترش نفوذ و قابلیت افراد و تیمها به بهبود و بهسازی مستمر عملکرد کمک میشود؛ به عبارت دیگر تفکر یک راهبرد توسعه و شکوفایی سازمانی است.

اندیشه و تفکرخلاق، کارآمدی سازمانی ،تحول سازمانی، تفکر سازمانی