CIVILICA We Respect the Science
(ناشر تخصصی کنفرانسهای کشور / شماره مجوز انتشارات از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی: ۸۹۷۱)

از چالش رابطه باید و هست در فلسفه تا شناسایی تداخل عوامل اجتماعی در باید و هست

عنوان مقاله: از چالش رابطه باید و هست در فلسفه تا شناسایی تداخل عوامل اجتماعی در باید و هست
شناسه ملی مقاله: JR_MTOD-28-111_002
منتشر شده در در سال 1401
مشخصات نویسندگان مقاله:

رضا ماحوزی - عضو هیئت علمی موسسه مطالعات فرهنگی و اجتماعی
علی اصغر مروت - عضو هیات علمی دانشگاه بوعلی سینا همدان

خلاصه مقاله:
«باید» و «هست» و رابطه آن دو در فلسفه‎های سنتی و حتی فلسفه‎های جدید همواره موضوع بحث و تامل بوده است. این موضوع در قرن اخیر، از فلسفه به جامعه‎شناسی علم رفته و زیست جمعی و علمی محققان و دانشمندان را به‎مثابه موضوعی انضمامی مورد تحقیق قرار داده است. در این تاملات، برخلاف برداشت فلسفی که بیشتر خواهان استقلال و خلوص علم از غیرعلم است و به ایده علم ناب در عالم ایده‎ها و یا در ضمیر حکیم و یا در انتزاعی خالص و به طورکلی در ساحت «هست‎»هایی تغییرناپذیر نظر دارد، این هست‎های ازلی و ثابت جای خود را به هست‎های زمانی و مکانی و اجتماعی داده و از این رو نوع دیگری از این رابطه را رقم زده است؛ رابطه‎ای که به بایدهایی متفاوت انجامیده است. این موضوع سبب تغییر نگاهی عمده در ملاحظات روش‎شناختی و تحلیل‎های فلسفی و جامعه‎شناختی درباره موضوعات تحقیق از جمله روش‎شناسی علم و معرفت‎شناسی معیار شده است. در این نوشتار تلاش می‎شود پس از بیان تاریخچه‎ای کوتاه از رابطه این دو مقوله در فلسفه سنتی، به تغییرات معنایی و روشی‎ اشاره شود که در رابطه این دو، به ویژه در جامعه‎شناسی علم و معرفت در دوران جدید و معاصر رخ داده است.

کلمات کلیدی:
باید, هست, فلسفه, جامعه‎شناسی علم, هنجار, معرفت

صفحه اختصاصی مقاله و دریافت فایل کامل: https://civilica.com/doc/1517403/