امیرحسین عبدالعلی پور - گروه مدیریت صنعتی، دانشکده علوم انسانی، دانشگاه آزاد اسلامی واحد خوی

در این مقاله به ارائه روشهای تصمیم گیری مشارکتی برای حل تعارض در سازمان های سلسله مراتبی بین تولیدکننده محصولات با رده های قیمتی متنوع و پردازش گر یا ترمیم کننده خدمات مرتبط با آن محصولات در چارچوب برنامه ریزی دوسطحی پرداخته می شود. با طراحی مدل های دوسطحی خطی و کسری فازی و حل آن ها با کمک طراحی یک رویه مشارکتی در قالب یک مثال عددی، هر دو سازمان رهبر و پیرو، هم به بیشینه سازی سود متعارض خود پرداخته و هم از سود کل سازمان سلسله مراتبی تولید و پردازش یا ترمیم و تکمیل خدمات مرتبط با محصولات کل چشم پوشی نمی گردد. نتایج مدل های دوسطحی پژوهش نشان می دهند که سازمان تولیدی از لحاظ تعیین نوع و ترکیب محصولات تولیدی سودآورتر بر شرکت خدماتی غالب است و درعین حال، سازمان خدماتی از لحاظ تخصیص کارکنان خدماتی با سطوح مهارتی مختلف با کمترین هزینه، بر سازمان تولیدی غالب است.برای اینکه مشخص شود چه زمانی مدل بیشینه سازی سود و چه زمانی مدل بیشینه سازی سودآوری بکار گرفته شود پیشنهاد می گردداگر استفاده تمام و کمال بودجه موردنظر مطلوب باشد، در این حالت بهتر است مساله بیشینه سازی سود فرموله گردد و مورد استفاده قرار گیرد. برعکس، در مواقعی که سودآوری بالاتر مورد انتظار باشد (حتی اگر مقداری از بودجه در نظر گرفته شده مازاد بماند)، بیشینه سازی سودآوری بایستی به عنوان تابع هدف انتخاب گردد و مساله بیشینه سازی سودآوری مدلسازی و مورد استفاده قرار گیرد.

اهداف فازی, برنامه ریزی دوسطحی, درجه رضایتمندی, روش زیمرمن