فلسفه سیاسی افلاطون و ارسطو

Publish Year: 1399
نوع سند: مقاله ژورنالی
زبان: Persian
View: 526

This Paper With 18 Page And PDF Format Ready To Download

  • Certificate
  • من نویسنده این مقاله هستم

استخراج به نرم افزارهای پژوهشی:

لینک ثابت به این Paper:

شناسه ملی سند علمی:

JR_JRPE-4-20_010

تاریخ نمایه سازی: 12 مهر 1401

Abstract:

سابقه و هدف: هدف از نگارش این مقاله بررسی مقایسه ای اندیشه سیاسی افلاطون و ارسطو می باشد. افلاطون و ارسطو از بزرگترین فلاسفه یونان باستان بوده اند که افکار و آثار آنها همواره مورد استناد بوده است. افلاطون و ارسطو را می توان به عنوان پدران فلسفه سیاسی غرب باستان قلمداد کرد. ارسطو یکی از شاگردان افلاطون بود که از لحاظ فلسفه سیاسی دارای نظام جداگانه و مجزایی نسبت به استاد خویش بود. مهم ترین تفاوت ارسطو از استادش در قالب عمل گرایی وی در مقابل دانش و معرفت گرایی افلاطون بروز می کند. مواد و روش ها: مطالعه حاضر از نوع توصیفی- تحلیلی و ماهیت آن کیفی است و پس از بررسی مفاهیم با ارائه نتایج به پیشنهادات کاربردی پرداخته شده است. روش تحقیق حاضر توصیفی و روش گردآوری اطلاعات آن، کتابخانه ای است. بدین صورت که از منابع کتابخانه ای نظیر: کتاب، مقاله، منابع خارجی و. . و آموخته های محقق استفاده شده است. یافته ها: از نظر این پژوهش افلاطون مسیر طبیعی عالم ماده را رو به فنا می داند و معتقد است: هیچ چیز نمی تواند در این نظام، ابدی تلقی شود. افلاطون از فضیلت انسان هم دم می زند که قانون در جهت تضمین و تامین آن است. پس در اولین قدم، می توان گفت: هدف قانون تربیت است. تربیت هم برای حفظ و رسیدن به فضایل انسان، بخصوص فضایل روح، است. ارسطو اصرار دارد به ما بفهماند که موضوع حکمت عملی، امور تغییرپذیر است تا ما را از حکمت نظری، که مربوط به امور تغییر ناپذیر است، پرهیز دهد. پس حکمت عملی، استعداد عمل کردن با تفکر درست در حوزه اموری است که برای آدمی بد یا نیکند. نکته دیگر نیز آن که امور حکمت عملی چون مربوط به امور تغییرپذیرند، استدلال بردار نیستند. نتیجه گیری: از مباحث ایراد شده نتیجه گرفته می شود پیش فرض افلاطون در بحث فلسفه سیاسی این است که انسان مرکب از روح و جسم است و جزء اصیل انسان، روح است که همه چیز در خدمت آن و تعالی آن است. روح صعود می کند و به حقیقت می پیوندد. ولی اکنون دچار ماده شده است. از این رو، باید قانون و تربیت وجود داشته باشد تا روح از مسیرخود خارج نشود. از نظر ارسطو اگر خیر مطلق و فی نفسه وجود داشته باشد، در زندگی سیاسی، که خیرهای متعددی مورد ملاحظه قرار می گیرند، چندان کاربرد ندارد. پارچه باف خوب، کسی است که پارچه باف خوب باشد، نه این که از خیر کلی هم درکی داشته باشد. پس تمام تلاش جامعه سیاسی و دانش سیاست رسیدن به سعادت و نیک بختی است.

Authors

سیده نورالدین حسینی

ابواب جمعی اداره آموزش و پرورش، دانشجوی دکتری فلسفه تعلیم و تربیت اسلامی، دانشگاه آزاد اسلامی واحد لامرد، گروه علوم تربیتی، ایران (نویسنده مسئول)

عباس قلتاش

دانشیار گروه علوم تربیتی، واحد مرودشت، دانشگاه آزاد اسلامی، مرودشت، ایران