CIVILICA We Respect the Science
(ناشر تخصصی کنفرانسهای کشور / شماره مجوز انتشارات از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی: ۸۹۷۱)

نقش آموزش برخط در پرورش خودفرمانی فردی دانشجویان با تاکید بر سازه گرایی اجتماعی

عنوان مقاله: نقش آموزش برخط در پرورش خودفرمانی فردی دانشجویان با تاکید بر سازه گرایی اجتماعی
شناسه ملی مقاله: JR_JEIT-16-4_008
منتشر شده در در سال 1401
مشخصات نویسندگان مقاله:

امیر مرادی - گروه علوم تربیتی و روان شناسی، دانشگاه فرهنگیان کرمانشاه، ایران
سعید ضرغامی همراه - گروه فلسفه تعلیم و تربیت، دانشکده علوم تربیتی و روان شناسی، دانشگاه خوارزمی، تهران، ایران

خلاصه مقاله:
پیشینه و اهداف: آموزش برخط در بستر مجازی و از طریق اینترنت انجام می­شود و هدف آن فراهم آوردن فرصت­هایی برای آموختن است و خودفرمانی فردی دانشجویان در فرایند یاددهی- یادگیری یکی از عوامل تحقق این هدف است. لذا یکی از رسالت ­های دانشگاه ­ها، پرورش دانشجویان دارای منش خودفرمانی بوده تا هماهنگ با ارزش­هایی که پذیرفته ­اند زندگی کنند و اگر در پرورش چنین دانشجویانی موفق عمل نکنند؛ در دو حوزه آموزش و پژوهش نیز موفقیت چندانی به دست نخواهند آورد. از سوی دیگر، فناوری آموزش برخط ابزاری خنثی نبوده و می­تواند به ازای تضعیف برخی از جنبه­های تجربه دانشجویان، ابعاد دیگری را رشد و توسعه دهد، گسترش آموزش برخط در دانشگاه ­ها می­تواند فرصت­ها و تنگناهای آموزشی و تربیتی نوظهوری را برای دانشجویان به وجود آورد که نیازمند بررسی فلسفی است. بین صاحب­نظران در مورد نقش آموزش برخط در پرورش خودفرمانی فردی توافق نظر وجود ندارد. برخی معتقدند که پرورش خودفرمانی فردی در محیط آموزش برخط مغفول مانده و اصولا آموزش برخط را برای شبیه سازی فعالیت های تربیتی مناسب نمی بینند. در مقابل موافقان بر این باورند که از طریق تجهیزات، امکانات و قابلیت های فراوان آموزش برخط رشد خودفرمانی فردی دانشجویان امکان پذیر است. بنابراین هدف پژوهش حاضر، بررسی نقش آموزش برخط در پرورش خودفرمانی فردی با تاکید بر سازه­ گرایی اجتماعی است.روش ها : پژوهش حاضر فلسفی و از نوع تحلیل مفهومی و زبانی و تحلیل منطقی فرارونده است. در گام نخست جهت پاسخ به سوال پژوهش، روش ما تحلیل مفهومی و زبانی است که دربردارنده تحلیل، تفسیر و وضوح بخشی مفهوم آموزش برخط از یک طرف و تحلیل مفاهیم خودفرمانی فردی و سازه گرایی اجتماعی از طرف دیگر است. در گام دوم، با بهره­گیری از روش تحلیل منطقی فرارونده، شرط منطقی استفاده از یک مفهوم را بررسی می­ کنیم. در گام سوم، از روش استنتاجی به صورت قیاس نظری جهت استنتاج شواهد سازنده و غیرسازنده آموزش برخط در پرورش خودفرمانی فردی استفاده می شود. جامعه منابع پژوهش شامل کلیه اسناد، مدارک و منابع مرتبط با آموزش برخط، خودفرمانی فردی و سازه­گرایی اجتماعی و نمونه منابع شامل اسناد، مدارک و منابع فارسی و لاتین، چاپی و الکترونیکی معتبر و مرتبط با موضوع و مفاهیم پژوهش بود. با توجه به ماهیت پژوهش، ابزار و روش گردآوری داده­ ها شامل برگه ­های فیش و بهره­گیری از روش فیش­ برداری از منابع مذکور و روش تجزیه و تحلیل داده­ های گردآوری شده، کیفی و مبتنی بر تحلیل فلسفی و منطقی بود.یافته ها: براساس سازه­ گرایی اجتماعی آموزش برخط از یکسو با توسعه یادگیری مادام ­العمر، تغییر فرایند یاددهی- یادگیری، رشد ابعاد خودفرمانی فردی، انعطاف­پذیری در فراگیری و امکان گمنامی و پنهان کردن هویت دانشجویان زمینه پرورش خودفرمانی فردی را فراهم نموده است. از سوی دیگر، به علت اعتماد افراطی به داوری اخلاقی دانشجو، ترویج دانشجومحوری، شیوع انتخاب التقاطی به جای انتخاب آگاهانه و آزادانه، پیروی دانشجویان از رغبت­های شخصی و رشد افراطی خودمحوری نقشی غیرسازنده در پرورش خودفرمانی فردی داشته است.نتیجه گیری: بر بنیاد سازه­گرایی اجتماعی و عاملیت همزمان فناوری و انسان، آموزش برخط از طریق تغییر ماهیت، علایق و قصد های دانشجویان می­تواند نقشی سازنده یا غیرسازنده در پرورش خودفرمانی فردی آن ها داشته باشد. اما آموزش برخط تحت التزام قرائت خاصی نیست و می تواند از سوی بازیگران گوناگون و به روش های متفاوت قرائت شود. بدین ترتیب امکان مداخله، اصلاح و جهت دهی به فرایند توسعه  آموزش برخط در پرورش خودفرمانی فردی از سوی بازیگرانش فراهم شده است. در نتیجه می­توان نقش غیرسازنده آموزش برخط در پرورش خودفرمانی فردی را با بهره­گیری بیشتر از فناوری های چندرسانه ای و تعاملی تر کردن محیط یادگیری برخط کاهش و تبدیل به فرصت کرد.

کلمات کلیدی:
آموزش برخط, خودفرمانی فردی, سازه گرایی اجتماعی

صفحه اختصاصی مقاله و دریافت فایل کامل: https://civilica.com/doc/1540966/