رابطه نیازهای بنیادین بر اساس تئوری انتخاب با خودتنظیمی هیجانی در دانشجویان

هدف این پژوهش بررسی رابطه نیازهای بنیادین بر اساس تئوری انتخاب با خودتنظیمی هیجانی دانشجویان بود. تحقیق حاضر از نوع توصیفی همبستگی است. تعداد جامعه آماری کلیه دانشجویان دوره کارشناسی گروه علوم انسانی دانشگاه های آزاد واحد تهران مرکزی که در سال ۹۶-۹۷ در حال تحصیل اند،۲۳۰۶۴ نفر است. نمونه آماری از چهار رشته روان شناسی، مدیریت، حقوق و اقتصاد و حسابداری به صورت تصادفی به عمل آمد. نمونه آماری موردبررسی این پژوهش، ۳۹۷ نفر بوده که به ترتیب رشته روان شناسی ۱۰۲ نفر (زن ۵۲ نفر، مرد ۵۰ نفر)، رشته حقوق ۱۲۱ نفر (زن ۷۱ نفر، مرد ۵۰ نفر)، رشته اقتصاد و حسابداری ۹۱ نفر (زن ۳۵ نفر، مرد ۵۶ نفر)، رشته مدیریت ۸۳ نفر (زن ۵۲ نفر، مرد ۳۱ نفر) به روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شدند و پرسشنامه های پژوهش حاضر را پاسخ دادند. تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS که ۲۱ مورد و روش آماری توصیفی و ضریب همبستگی اسپیرمن انجام شد.باتوجه به نتیجه آزمون همبستگی، بین نیاز به عشق، نیاز به تفریح، نیاز به بقا، نیاز به قدرت و نیاز به آزادی با خودتنظیمی هیجانی مثبت و خودتنظیمی هیجانی منفی در سطح ۹۹ درصد (۰۱/۰ = p) و بین نیاز به بقا و خودتنظیمی منفی در سطح ۹۵ درصد رابطه مثبت معناداری وجود دارد (۰۵/۰ = p). براین اساس با افزایش سطح هرکدام از این متغیرها، متغیر دیگر هم افزایش پیدا خواهد کرد

Keywords:

نیازهای بنیادین , تئوری انتخاب , خودتنظیمی هیجانی