CIVILICA We Respect the Science
(ناشر تخصصی کنفرانسهای کشور / شماره مجوز انتشارات از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی: ۸۹۷۱)

چهاربعدی انگاری و مساله ی اتصال اجزای زمانی در فلسفه ی معاصر و فلسفه ی صدرا

عنوان مقاله: چهاربعدی انگاری و مساله ی اتصال اجزای زمانی در فلسفه ی معاصر و فلسفه ی صدرا
شناسه ملی مقاله: JR_JRT-17-64_001
منتشر شده در در سال 1396
مشخصات نویسندگان مقاله:

رهام انصاری مهر - دنشجوی دکتری/دانشگاه اصفهان
جعفر شانظری - دانشیار گروه فلسفه وکلام اسلامی در دانشگاه اصفهان

خلاصه مقاله:
اگر یک جسم تغییر کند، ازیک سو پس از تغییر ممکن نیست درست همان جسم پیش از تغییر باشد؛ ازسوی دیگر، اگر یک جسم پس از تغییر درست همان جسم پیش از تغییر نباشد، موضوع دقیقی برای تغییر نیست، پس گویی هیچ چیز به راستی تغییر نکرده است.یک راه فیلسوفان برای حل این چیستان که دراصل، مساله ی پایایی هویت در زمان است، این است که زمان را به درون اجسام راه دهند، نه درون ویژگی های آن ها. در این صورت می توان گفت که اجسام، اجزای زمانی دارند، همچنان که اجزای مکانی دارند. به این اعتبار، کل یک جسم در یک زمان خاص وجود ندارد. درعوض، در یک زمان، تنها یک جزء زمانی (یا یک مرحله ی زمانی) آن وجود دارد؛ از این دیدگاه، با نام چهاربعدی انگاری یا نظریه ی اجزاء زمانی یاد می کنیم. در این مقاله، نخست نشان می دهیم که چهاربعدی انگاری چگونه در حل چیستان های پایایی هویت در زمان، مانند «تغییر ذاتی» و «ترکیب مادی» به کار می آید. سپس اثبات می کنیم که ملاصدرا نیز با پشتیبانی از مفاهیمی مانند «حرکت به معنای قطع» و «حرکت جوهری»، چهاربعدی انگار است. بحث دیگر این مقاله درباره ی نسبت چهاربعدی انگاری با هستی شناسی زمان است؛ این مبحث چگونگی اتصال اجزای زمانی یک چیز را روشن می سازد. در این راستا، همچنین تحلیل صدرا را برای مساله ی اتصال این اجزا واکاوی می کنیم.

کلمات کلیدی:
۱. چهاربعدی ا نگاری, ۲. اجزاء زمانی, ۳. چیستان تغییر, ۴. حرکت به معنای قطع, ۵. حرکت جوهری

صفحه اختصاصی مقاله و دریافت فایل کامل: https://civilica.com/doc/1558066/