خیراله بامری - دانشجوی دکترای،گروه علوم تربیتی، واحد تربت حیدریه، دانشگاه آزاد اسلامی، تربت حیدریه، ایران.

پژوهش حاضر با هدف بررسی تاثیر طراحی و اعتبارسنجی برنامه درسی در مدیریت دوره ابتدایی کشور ایران صورت گرفت. از نظر هدف به صورت کاربردی با رویکرد ترکیبی و از لحاظ ماهیت به صورت توصیفی-اکتشافی است. در پژوهش حاضر به منظور طراحی الگوی برنامه درسی از تکنیک کیفی تحلیل محتوا استفاده گردید. جامعه آماری در بخش کیفی متشکل از خبرگان صاحب نظر در حوزه برنامه درسی صاحب نظر با نمونه آماری نیز متشکل از ۱۲ نفر می باشد. جامعه آماری در بخش کمی نیز شامل کارشناسان آموزش ابتدایی با تعداد نمونه ۲۰ نفر و کلیه معلمان مقطع ابتدای شهر زاهدان با تعداد ۱۸۴۳ و تعداد نمونه ۳۱۸ نفر بود. در بخش کیفی با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند براساس تکنیک گلوله برفی انتخاب صورت گرفت که پژوهش تا مرحله اشباع و تکرار داده ها ادامه یافت. همچنین با کمک جدول مورگان، تعیین حجم نمونه کمی صورت گرفت که با استفاده از نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای انتخاب گردید؛ بدین صورت سپس از خوشه بندی جامعه مورد مطالعه، تعداد ۴ مدرسه در مقطع ابتدایی (۲ مدرسه دخترانه و ۲ مدرسه پسرانه) انتخاب شدند. در مرحله کمی با استفاده از پرسشنامه محقق ساخته برای ۲ گروه، اطلاعات جمع آوری شدند. جهت جمع آوری داده ها در بخش کمی از پرسشنامه ای با ۴۹ سوال و در بخش کیفی از مصاحبه استفاده شد. درنهایت تعداد ۱۳ مولفه به عنوان مولفه های اصلی ارزشیابی برنامه درسی شناسایی شدند: مولفه اول شامل مراحل برنامه درسی بود. ۳ مولفه دیگر ابعاد ارزشیابی برنامه درسی شامل ۳ سطح برنامه قصدشده، اندازه گیری و کسب شده مطرح شدند. سپس ۳ مولفه شامل معیارهای ارزشیابی برنامه درسی در هریک از سطوح ۳ گانه و ۳ مولفه شامل منابع اطلاعاتی لازم جهت ارزشیابی برنامه درسی در هریک از سطوح ۳ گانه مطرح شدند. مولفه نهایی نیز شامل ابزارهای لازم جهت ارزشیابی برنامه درسی در هر یک از سطوح ۳ گانه بودند.

ارزشیابی, برنامه درسی, دوره ابتدایی