CIVILICA We Respect the Science
(ناشر تخصصی کنفرانسهای کشور / شماره مجوز انتشارات از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی: ۸۹۷۱)

تحلیل و بررسی مابعدالطبیعه در فلسفه کانت و هایدگر

عنوان مقاله: تحلیل و بررسی مابعدالطبیعه در فلسفه کانت و هایدگر
شناسه ملی مقاله: ICJLP05_002
منتشر شده در پنجمین کنفرانس بین المللی فقه، حقوق، روانشناسی و علوم تربیتی در ایران و جهان اسلام در سال 1401
مشخصات نویسندگان مقاله:

نجمه انصاری - دکترای علوم قرآن وحدیث دانشگاه آزاد اسلامی واحد فسا
صفرعلی عارفخانی - دکترای فلسفه وکلام دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکزی

خلاصه مقاله:
مسئله مابعدالطبیعه به عنوان اساسیترین پرسش در اندیشه کانت و هایدگر، کل نظام فلسفی آنها را تحت تاثیر قرارداد. از این رو، مسئله عمده کانت، چالشهای اساسی عقل گرایی و تجربه گرایی با مابعدالطبیعه زمان او بود که باعث بطلان و شکست مابعدالطبیعه گردید. لذا تلاش عمده او نجات مابعدالطبیعه از جزمیاتی بود که گریبانگیر آن شده بود. هایدگر نیز مثل کانت، توجه اصلی خود را به مابعدالطبیعه معطوف کرده و مابعدالطبیعه زمان خود را دچار بحرانهای اساسی میدانست و درصدد بود تا به احیای دوباره اساس آن بپردازد .کانت امکان یا عدم امکان مابعدالطبیعه را به امکان صدور احکام تالیفی پیشین در آنها احاله کرد و با تبیین نحوه کارکرد مقولات حس و فهم، و نشاندادن اینکه اطلاق آنها تنها در عالم تجربه و پدیدار است، مفاهیم ناپدیداری و اشیاء فی نفسه را به علت اینکه مفاهیم عقلی صرف هستند، از قلمرو علم انسان خارج کرد و نشان داد که اگر ما مفاهیم عقلی را با استفاده از مقولات فاهمه برای اثبات مسائل مابعدالطبیعه مانند آزادی، خلود نفس و خدا به کار ببریم، دچار تناقض میشویم. پس چون مابعدالطبیعه دارای احکام غیرتجربی و تحلیلی پیشین هست، امکان کاربرد احکام تالیفی پیشین در آن وجود ندارد. بنابراین، مابعدالطبیعه به عنوان یک علم، غیرممکن و باطل است، اما به عنوان یک تمایل و استعداد طبیعی وجود آن مورد تصدیق است .اینرو، کانت مسئله امکان هستی را در مابعدالطبیعه به پرسش از امکان وجود احکام تالیفی پیشین ارتباط داد. اما در عین حال، نحوه مواجهه هایدگر با مابعدالطبیعه تفاوت زیادی با کانت داشت؛ یعنی از آنجاکه وجود برای او مقام اول داشت، بحران مابعدالطبیعه را ناشی از غفلت از وجود و پرداختن به موجودات، و تغییر معنای حقیقت از انکشاف وظهور به مطابقت میدانست که در نتیجه آن، انسان به عنوان فاعل شناسا محور موجودات و حقیقت شده است. هایدگر سپس با طرح ویژگیهای گوناگون وجود، بالاخص اوصافدازاین، مانند زمانمندی، جهانمندی، زبان و غیره، درصدد احیای اساس مابعدالطبیعه بود، اما به این نتیجه رسید کهاحیای مابعدالطبیعه اساسا غیرممکن است و لذا باید از آن گذشت، که او با این گذشت، کل تفکر مابعدالطبیعی غربرا پشت سر میگذارد تا اینکه به تفکر، متفکران عهد پیش از سقراط، چون هراکلیتس و پارمنیدس برسد تا تذکرنسبت به وجود امکانپذیر گردد .

کلمات کلیدی:
مابعدالطبیعه، کانت، هایدگر

صفحه اختصاصی مقاله و دریافت فایل کامل: https://civilica.com/doc/1597272/