CIVILICA We Respect the Science
(ناشر تخصصی کنفرانسهای کشور / شماره مجوز انتشارات از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی: ۸۹۷۱)

خوانشی فلسفی از مرگ آگاهی در رمان کلیدر (با تاکید بر هستی و زمان مارتین هایدگر)

عنوان مقاله: خوانشی فلسفی از مرگ آگاهی در رمان کلیدر (با تاکید بر هستی و زمان مارتین هایدگر)
شناسه ملی مقاله: JR_JLCR-11-2_006
منتشر شده در در سال 1401
مشخصات نویسندگان مقاله:

پروانه والامهر - دانشجوی دکتری زبان و ادبیات فارسی، دانشکده علوم انسانی، دانشگاه سمنان، سمنان، ایران.
علی سنایی - دانشیار گروه ادیان و عرفان، دانشکده علوم انسانی، دانشگاه سمنان، سمنان، ایران)نویسنده مسئول).

خلاصه مقاله:
مقاله حاضر، قرائتی است فلسفی از مرگ آگاهی در رمان کلیدر، اثر دولت آبادی بر اساس نظام فکری هایدگر، فیلسوف قرن بیستم، در کتاب هستی و زمان. در این جستار، ابتدا درباره خوانش فلسفی از یک اثر ادبی سخن گفته ایم، سپس با تشریح هستی شناسی هایدگر، به مرگ اندیشی در نگاه او و رابطه انسان با هستی و مرگ سخن گفته ایم. آنگاه با بیان مرگ اندیشی در کلیدر، خوانشی برپایه فلسفه هایدگر از این رمان به دست داده ایم. هایدگر، انسان و جهان را لازم و ملزوم یکدیگر می داند و معتقد است که دازاین در جهان تنها نیست و حضور دیگران، شخصیت دازاین را معنادار می کند. انسانی که تحت سلطه دیگران قرار دارد، نااصیل است؛ اما  مرگ آگاهی، به دازاین، اصالت می دهد. هایدگر، اصالت را معنادار می داند و اندیشه مرگ را نیرویی برای گسست از روزمرگی و معناداری زندگی به شمار می آورد. انتخاب آزادانه، تابع دیگران نبودن، سرگرم روزمره نشدن و معنا دادن به زندگی، پیامدهایی است که هایدگر به آن  می پردازد؛ و می توان از این زاوایا، به کلیدر، نگاه کرد. دولت آبادی، به موضوع مرگ توجه داشته و آن را مورد بررسی قرار داده است. در کلیدر، مرگ از درون مایه های اصلی است. دولت آبادی، مرگ و زندگی را همزاد هم می داند و مرگ آگاهی را باعث غنیمت شمردن دنیا، هدفمندی زندگی و دستیابی به کمال می داند. او، مرگ آگاهی را مختص انسان اصیل می داند و قهرمانان کلیدر، به استقبال مرگ می روند. دولت آبادی، ماهیت مرگ را اضطراب آور می داند و کلیدریان برای فرار از اضطراب مرگ، به زندگی و عشق روی می آورند.

کلمات کلیدی:
مرگ آگاهی, محمود دولت آبادی, کلیدر, مارتین هایدگر, هستی و زمان

صفحه اختصاصی مقاله و دریافت فایل کامل: https://civilica.com/doc/1600004/