غزاله حبیبی - کارشناسی ارشد رشته مدیریت آموزشی دانشگاه آزاد اسلامی واحد خرم آباد لرستان

پژوهش حاضر با هدف شناسایی موانع انتخاب زنان در سطح میانی مدیریت از دیدگاه مدیران و کارکنان اداره آموزش و پرورش ناحیه ۲ شهر خرم اباد اجرا گردید. تحقیق از لحاظ هدف کاربردی و از نظر ماهیت توصیفی پیمایشی بود. جامعه آماری در این پژوهش کلیه مدیران مقطع ابتدایی ، متوسطه اول و دوم و کارکنان اداره ناحیه ی دو آموزش و پرورش شهر خرم آباد می باشد. کلیه مدیران ابتدایی ، متوسطه اول و دوم ناحیه ی ۲ شهر خرم آباد (که به تفکیک شامل: مدیران ابتدایی ۲۲۳ نفر(۱۶۳ زن و ۶۰ مرد) ، متوسطه اول۷۲ نفر (۳۴ زن و ۳۸ مرد) ، متوسطه دوم ۶۰ نفر(۲۲ زن و ۳۸ مرد)، هنرستان ۱۷ نفر (۷ زن و ۱۰ مرد) و۱۲۰ نفر کارکنان اداره ناحیه ۲(۱۱۰ مرد و ۱۰ زن) همچنین ۱۰نفر از نخبگان که مجموعا ۵۰۲ نفر می باشند . با توجه به مشخص بودن حجم جامعه آماری از فرمول کوکران برای تعیین حجم نمونه استفاده و حجم نمونه برابر با ۲۱۴ نفر انتخاب شد. ابزار جمع آوری داده ها، پرسشنامه ی محقق ساخته بود که برای اعتباریابی آن از متخصصان و نخبگان استفاده شد. پایایی پرسشنامه با آلفای کرونباخ محاسبه گردید. داده های آماری با استفاده از تحلیل عاملی تجزیه و تحلیل شدند. نتایج نشان داد که از نظر مدیران و کارکنان« موانع فردی » بیشترین تاثیر و «موانع محیطی، موانع فرهنگی» کمترین تاثیر را در عدم ارتقای مدیریتی زنان در سطح میانی مدیریت از دیدگاه مدیران و کارکنان اداره آموزش و پرورش ناحیه ۲ شهر خرم اباد دارد. همچنین با توجه به نتایج آزمون فریدمن تضاد بین کار و خانواده رتبه اول را در بین موانع کسب کرد و انگیزش در رتبه ششم قرار گرفت.

مدیریت، سطوح میانی مدیریت، موانع انتخاب زنان