استفاده از مدل های سینتیک و هم دمای خطی و غیرخطی در ارزیابی کارایی حذف سرب از محلول های آبی با استفاده از زغال های زیستی
عنوان مقاله: استفاده از مدل های سینتیک و هم دمای خطی و غیرخطی در ارزیابی کارایی حذف سرب از محلول های آبی با استفاده از زغال های زیستی
شناسه ملی مقاله: JR_IJSWR-53-2_009
منتشر شده در در سال 1401
شناسه ملی مقاله: JR_IJSWR-53-2_009
منتشر شده در در سال 1401
مشخصات نویسندگان مقاله:
هدیه بهنام - Department of Soil Science and Engineering, Faculty of Agriculture, Shahid Chamran University of Ahvaz, Ahvaz, Iran
احمد فرخیان فیروزی - Associate Professor, Department of soil science, Faculty of Agriculture , Shahid Chamran University of Ahvaz, Iran
خلاصه مقاله:
هدیه بهنام - Department of Soil Science and Engineering, Faculty of Agriculture, Shahid Chamran University of Ahvaz, Ahvaz, Iran
احمد فرخیان فیروزی - Associate Professor, Department of soil science, Faculty of Agriculture , Shahid Chamran University of Ahvaz, Iran
فلزات سنگین خطرات جبران ناپذیری برای سلامت انسان و محیط زیست دارند. استفاده از روشهای موثر و کم هزینه جهت حذف این آلایندهها امری ضروری است. زغال زیستی از جمله جاذبهای پایداری است که میتواند نقش موثری در کاهش آلایندگی این فلزات ایفا کند. هدف از این پژوهش بررسی تاثیر نوع زیست توده (بقایای ذرت[۱] و چوب کنوکارپوس[۲]) و دمای گرماکافت (°C۴۰۰ و °C۷۰۰) در حذف سرب از محلول آبی و مقایسه عملکرد مدلهای خطی و غیرخطی در دادههای سینتیک و هم دمای جذب بود. برای این منظور، ویژگیهای موثر بر حذف سرب شامل pH محلول، غلظت زغال زیستی، زمان تماس و غلظت اولیه سرب اندازه گیری و ارزیابی شد. به طور مختصر، پس از تعیین بهترین pH محلول، اثر غلظت جاذب بر حذف سرب مورد بررسی قرار گرفت. سپس از PH بهینه محلول و غلظت بهینه جاذب استفاده شد و اثر زمان تماس ارزیابی گردید. در انتها با کمک pH بهینه محلول، غلظت بهینه جاذب و زمان بهینه تعادل، تاثیر غلظت آلاینده در حذف توسط زغالهای زیستی بررسی شد. نتایج نشان داد شرایط بهینه زغال های زیستی برای حداکثر جذب سرب، شامل pH محلول برابر ۵ و همچنین غلظت جاذب ۸/۰ گرم بر لیتر بود. در تمامی جاذبها با گذشت ۱۲۰ دقیقه جذب سرب به تعادل رسیده و ظرفیت جذب با افزایش غلظت آلاینده افزایش یافت. در بین جاذب ها، زغال های زیستی بقایای ذرت در دمای °C۷۰۰ و چوب در دمای °C۴۰۰ به ترتیب بیش ترین و کمترین ظرفیت جذب سرب را داشتند. مدلهای سینتیک شبه مرتبه دوم، پخشیدگی درونذرهای و شبه مرتبه اول در هر دو فرم خطی و غیرخطی به ترتیب بیشترین تا کمترین دقت در توصیف فرآیندهای جذب را داشتند. با توجه به آمارههای تعیین کارایی مدل، از میان مدلهای هم دمای جذب، مدلهای فروندلیچ، تمکین و لانگمویر در حالت غیرخطی و مدلهای فروندلیچ، لانگمویر و تمکین در فرم خطی به ترتیب مناسبترین تا نامناسبترین برازش را نشان دادند. این موضوع اهمیت هرچه بیشتر بررسی مدلها به شکل غیرخطی که همانا فرم اصلی آنها محسوب میشود را آشکار میکند. بر اساس نتایج این پژوهش، زغالهای زیستی بقایای ذرت نسبت به زغالهای زیستی چوب توانایی بهتری در حذف سرب داشتند. همچنین دمای گرماکافت °C۷۰۰ نسبت به دمای °C۴۰۰ تاثیر بیشتری در افزایش توانایی زغالهای زیستی در حذف سرب داشت؛ بنابراین استفاده از جاذبهای کم هزینه با قابلیت حذف بالای سرب مانند زغالهای زیستی میتواند نقش مثبتی در کاهش آلایندهها در سیستمهای آبی داشته باشد. [۱] Zea mays L.[۲] Conocarpus erectus L.
کلمات کلیدی: Corn residues, wood, Pyrolysis temperature, Heavy metals
صفحه اختصاصی مقاله و دریافت فایل کامل: https://civilica.com/doc/1658594/