نقدی بر دیدگاه شوپنهاور در باب اختیار
عنوان مقاله: نقدی بر دیدگاه شوپنهاور در باب اختیار
شناسه ملی مقاله: JR_MIKHU-1-2_005
منتشر شده در در سال 1399
شناسه ملی مقاله: JR_MIKHU-1-2_005
منتشر شده در در سال 1399
مشخصات نویسندگان مقاله:
فاطمه احمدی - Lorestan University
حسین فلاحی اصل - Lorestan University
مسعود عسگری - University of Isfahan
خلاصه مقاله:
فاطمه احمدی - Lorestan University
حسین فلاحی اصل - Lorestan University
مسعود عسگری - University of Isfahan
شوپنهاور در متافیزیک خویش بر این باور است که هر چیزی در جهان و زندگی به مثابه تعین اراده، ذیل اصل دلیل کافی و زمان و مکان قرار دارد و بالضروره عینیت مییابد. طبعا اراده انسان به عنوان بنیاد و اساس اخلاق هم میبایست ذیل اصل دلیل کافی قرار گرفته و بالضروره عینیت یابد؛ در اینصورت اساسا اخلاق شوپنهاور منتفی است، چرا که حوزه اخلاق نیازمند آزادی است و بیرونماندن از حیطه اصل دلیل کافی. او برای رفع این مانع و هموار کردن مسیر برای اخلاق با وضع اصطلاح «آزادی اراده نامتعین» که تعبیر دیگری از شیء فی نفسه است، به سراغ تفکیک پدیدار و شیء فی نفسه میرود و آزادی را به دومی نسبت میدهد؛ در حالی که اراده «انسان» به عنوان مبنای اخلاق در حوزه پدیدار قرار دارد و تابع اصل دلیل کافی و زمان و مکان و بنابراین تابع ضرورت است و از آزادی و اختیار بهرهای ندارد. شوپنهاور بر این باور است که انسان و اراده او در مقام وجود و ذات آزاد است نه در مقام فعل؛ در حالی که به واسطه آزادی در افعال است که اختیار و مسئولیتپذیری آدمی در حوزه اخلاق اثبات میشود. بنابرین، به صرف پذیرش آزادی در مقام وجود و ذات مسئله شوپنهاور برطرف نمیشود.شوپنهاور در متافیزیک خویش بر این باور است که هر چیزی در جهان و زندگی به مثابه تعین اراده، ذیل اصل دلیل کافی و زمان و مکان قرار دارد و بالضروره عینیت مییابد. طبعا اراده انسان به عنوان بنیاد و اساس اخلاق هم میبایست ذیل اصل دلیل کافی قرار گرفته و بالضروره عینیت یابد؛ در اینصورت اساسا اخلاق شوپنهاور منتفی است، چرا که حوزه اخلاق نیازمند آزادی است و بیرونماندن از حیطه اصل دلیل کافی. او برای رفع این مانع و هموار کردن مسیر برای اخلاق با وضع اصطلاح «آزادی اراده نامتعین» که تعبیر دیگری از شیء فی نفسه است، به سراغ تفکیک پدیدار و شیء فی نفسه میرود و آزادی را به دومی نسبت میدهد؛ در حالی که اراده «انسان» به عنوان مبنای اخلاق در حوزه پدیدار قرار دارد و تابع اصل دلیل کافی و زمان و مکان و بنابراین تابع ضرورت است و از آزادی و اختیار بهرهای ندارد. شوپنهاور بر این باور است که انسان و اراده او در مقام وجود و ذات آزاد است نه در مقام فعل؛ در حالی که به واسطه آزادی در افعال است که اختیار و مسئولیتپذیری آدمی در حوزه اخلاق اثبات میشود. بنابرین، به صرف پذیرش آزادی در مقام وجود و ذات مسئله شوپنهاور برطرف نمیشود.
کلمات کلیدی: Schopenhauer, Morality, Will, Principle of sufficient reason, Liberum arbitrium, Necessity, شوپنهاور, اخلاق, اراده, اصل دلیل کافی, اختیار, ضرورت
صفحه اختصاصی مقاله و دریافت فایل کامل: https://civilica.com/doc/1671869/