اعظم اصغریان - دانش آموخته کارشناسی ارشد روانشناسی عمومی دانشگاه پیام نور مرکز بناب

هدف: زندگی شهری و دوری انسان ها از طبیعت و تحرک و گرایش افراد به میل کردن غذاهای پرچرب و فست فود، تغذیه و سلامت جسم و همچنین روان آنها را دچار تغییرات عظیمی نموده است. در سالهای اخیر اضافه وزن و چاقی در بسیاری ملل شیوع پیدا کرده است. هدف از پژوهش حاضر، بررسی رابطه آشفتگی روان شناختی و خودناتوان سازی با میانجیگری تنظیم هیجان در افراد مبتلا به چاقی بود. پژوهش مذکور، از نوع توصیفی بوده و جامعه آماری آن، ساکنین دارای چاقی یا اضافه وزن شهر تهران بود. نمونه آماری پژوهش، شامل ۸۰ نفر از افراد دارای اضافه وزن بودند که به روش نمونه گیری دردسترس و هدفمند انتخاب شدند. از پرسشنامه های تجارب و عواطف آکسفورد و لیورپول O-LIFE، مشکلات تنظیم هیجانی گراتز و رومر (۲۰۰۴)، خودناتوان سازی جونز و رودوالت SHS (۱۹۹۰)، استفاده شد. همچنین داده ها با استفاده از روش pls مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. باتوجه به بررسی های انجام شده، بین تمامی متغیرها رابطه مثبت و معناداری وجود دارد و نقش متغیر تنظیم هیجان، میانجیگری جزئی است و فرضیهی پژوهش نیز مورد تایید قرار میگیرد و در سطح اطمینان ۹۵ درصد تاثیر میانجیگری تنظیم هیجان را در رابطه بین آشفتگی روان شناختی و خودناتوان سازی را بار دیگر تایید کرد. نتایج حاصله نشان دهنده رابطه مثبت بین تمامی متغیرها با چاقی است و با در نظر گرفتن این موضوع، می توان گفت آشفتگی روان شناختی و خودناتوان سازی و تنظیم هیجان بر روی چاقی تاثیر مثبت دارند.

آشفتگی روان شناختی، خودناتوان سازی، تنظیم هیجان، چاقی.