سیران کریمی - کارشناسی ارشد، روانشناسی بالینی، کردستان، ایران.

هدف پژوهش حاضر، تعیین رابطه الگوهای ارتباطی خانواده با تصویر ذهنی بدنی با میانجیگری نگرش (فشار) فرهنگی و اجتماعی در دانش آموزان دختر دوره متوسطه دوم سقز بود. روش پژوهش، همبستگی و جامعه پژوهش شامل تمامی دانش آموزان دختر مدارس دوره متوسطه دوم شهر سقز در سال تحصیلی ۹۶۱۳۹۵ و حدود ۱۹۲۵ نفر بود. از میان آنان ۲۰۰ نفر به روش نمونه گیری خوشه گیری چند مرحله ای انتخاب شد. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه تجدید نظر شده الگوهای ارتباطی خانواده (RFCP) کوئرنر و فیتزپاتریک((۲۰۰۲، نگرشهای فرهنگی اجتماعی SATAQ)(۳ محمدپناه اردکان و همکاران((۱۳۹۲ و پرسشنامه تصویر بدنی((BICI فیشر (۱۹۷۰) بود. داده های به دست آمده، به روش رگرسیون چندگانه و الگویابی معادله ساختاری آزمون شد. یافته ها نشان داد که بین الگوهای ارتباطی خانواده با نگرش (فشار) فرهنگی و اجتماعی، بین نگرش (فشار) فرهنگی و اجتماعی با تصویر ذهنی بدنی و بین الگوهای ارتباطی خانواده با تصویر ذهنی بدنی در دانش آموزان دختر رابطه وجود دارد. نتیجه گیری: نگرش (فشار) فرهنگی اجتماعی و الگوهای ارتباطی با نارضایتی از تصویر بدنی رابطه دارد و این دو متغیر بسیار واجد اهمیت هستند و در مشاوره و رواندرمانی اینگونه درمانجویان باید مدنظر قرار گیرند.

الگوهای ارتباطی خانواده، نگرش (فشار) فرهنگی اجتماعی، نارضایتی از تصویر بدنی