CIVILICA We Respect the Science
(ناشر تخصصی کنفرانسهای کشور / شماره مجوز انتشارات از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی: ۸۹۷۱)

بررسی تطبیقی یک شعر از علی باباچاهی و شمس لنگرودی بر اساس نظریه ی ریزوماتیک ژیل دلوز

عنوان مقاله: بررسی تطبیقی یک شعر از علی باباچاهی و شمس لنگرودی بر اساس نظریه ی ریزوماتیک ژیل دلوز
شناسه ملی مقاله: JR_QPA-4-4_001
منتشر شده در در سال 1400
مشخصات نویسندگان مقاله:

بهزاد خواجات - استادیار دانشگاه آزاد اسلامی اهواز، اهواز، ایران

خلاصه مقاله:
ژیل دلوز[۱](۱۹۲۵-۱۹۹۵) از متفکران بنام معاصر است که نظریه­ی ریزوماتیک او(که در مقابل نظریه­ی درختی قرار ­می­گیرد) همواره از سوی اندیشمندان مورد توجه و واکاوی قرارگرفته است.دلوز و فلکس گاتاری[۲] بمثابه­ی دو فیلسوف پساساختارگرا سال ها با یکدیگر همکاری کرده و به بسط این نظریه در سویه­های مختلف پرداخته­اند.البته دامنه­ی آرای دلوز وسیع است و به مباحث مختلفی مرتبط ­می­شود.طبق این نظریه (که به سامانه­های معرفتی و هنری مختلف قابل تعمیم است)انگاره­های معطوف به کلیت یکپارچه، تک ریشه­ای و تمرکزگرا مورد بازبینی قرار­گرفته و به جای آن بافتار غیرخطی،تجربه ورز و سیال و متکثر می­نشیند.از سوی دیگر در شعر پسامدرنیستی ایران که از اوایل دهه­ی هفتاد خورشیدی اعلام حضور می­کند، این رویکردها و چالش­ها چه از نظر تجارب شاعران و چه در مباحث نظری و بوطیقای شعر دوران، مشهود و مبسوط است و بدین ترتیب می­توان برای فهم بهتر هویت شعر پسامدرنیستی در مقابل شعر سنتی و حتی مدرن از این نظریه مدد گرفت. در این مقاله ضمن تشریح آرای دلوز درخصوص رویکرد ریزوماتیک در مقابل درختی، دو شعر از این دو نحله­ی فکری و ادبی در شعر امروز به طور تطبیقی بررسی و تلاش شده­است که مهم ترین تفاوت های این دو شیوه بر حسب ده عنوان طبقه­بندی و تشریح شود. علی باباچاهی، نماینده­ی شعر پسامدرنیستی و شمس لنگرودی نماینده­ی جریانی موسوم به "ساده­ نویسی"، به دلیل کثرت آثار،اشتهار و وزن ادبی انتخاب نگارنده برای توضیح این وضعیت بوده­اند.

کلمات کلیدی:
دلوز, گاتاری, باباچاهی, شمس لنگرودی, ساختار ریزومی

صفحه اختصاصی مقاله و دریافت فایل کامل: https://civilica.com/doc/1727329/