رویا عظیمی قهفرجی - دانشجوی کارشناسی ارشد، رشته مدیریت آموزشی ،دانشگاه کردستان،ایران

از بررسی نوآوری در بخش دولتی و مصاحبه های آزمون شناختی با مدیران بخش دولتی ، شواهد کافی به دست آمده است که امکان ایجاد چارچوبی برای سنجش نوآوری در بخش دولتی را فراهم می سازد. با اینکه بسیاری از سوالات مطرح شده در کتابچه راهنمای اسلو برای اندازه گیری نوآوری در بخش خصوصی را می توان با برخی اصلاحات و تغییرات برای بخش دولتی هم بکار برد، اما بررسی نوآوری در بخشهای دولتی باید در راستای سیاست باشد که این مسئله خود نیاز به جمع آوری اطلاعات بیشتر دارد. سیاست حمایت از نوآوری در بخش دولتی به دادههایی از قبیل اینکه چگونه سازمانهای بخش دولتی نوآوری می کنند و چگونه رویکرد مدیریت خلاقانه استراتژیک می تواند بر توسعه نوآوریهای متعدد تاثیر بگذارد. هر دو مساله نیازمند بررسی نوآوریها هستند تا عمقای درون فرآیندها و استراتژیهای نوآورانه که توسط مدیران بخش دولتی استفاده می شوند را مورد کاوش قرار دهند. پیاده سازی سنجش چارچوب پیشنهادی در این مقاله ، فرصت هایی را برای یک برنامه تحقیقاتی جدید در خصوص سیاست گذاری نوآوری در بخش دولتی و هدف اصلی از این تحقیق بررسی رابطه بین هوش سازمانی و مدیریت دانش را فراهم خواهد کرد. هدف اصلی رابطه بین بکارگیری دانش و مدیریت دانش در سازمان می باشد.نتیجه : هوش سازمانی با توسعه و ارتقای مدیریت دانش در سازمان ارتباط معناداری دارد.

مدیریت و برنامه ریزی؛ آموزش عالی ؛ مدیریت دانش