CIVILICA We Respect the Science
(ناشر تخصصی کنفرانسهای کشور / شماره مجوز انتشارات از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی: ۸۹۷۱)

تحلیل و نقد مبانی روش‎شناختی اقتصاد مالی کلاسیک همراه با ملاحظات یافته‎های مالی رفتاری

عنوان مقاله: تحلیل و نقد مبانی روش‎شناختی اقتصاد مالی کلاسیک همراه با ملاحظات یافته‎های مالی رفتاری
شناسه ملی مقاله: JR_IEE-19-37_003
منتشر شده در در سال 1401
مشخصات نویسندگان مقاله:

حمید حسن پور - دانشجوی دکتری اقتصاد مالی، دانشگاه اصفهان
محمد واعظ برزانی - دانشیار دانشکده علوم اداری و اقتصاد دانشگاه اصفهان
عبدالحمید معرفی محمدی - استادیار دانشکده علوم اداری و اقتصادی، دانشگاه اصفهان
سید مهدی امامی جمعه - دانشیار دانشکده ادبیات گروه معارف اهل بیت، دانشگاه اصفهان

خلاصه مقاله:
نظریه‎پردازی اقتصاد مالی کلاسیک بر فردگرایی روش‎شناختی در چارچوب معرفت‎شناسی دکارتی استوار شده است. بر مبنای این ساختار عقل‎گرا، سرمایه‎گذار بهره‎مند از عقلانیت نامحدود، خودخواهی نامحدود و اراده نامحدود است. براساس این سه فرض، اصول اولیه رفتار سرمایه‎گذار در قالب یک مجموعه اصل موضوعی، صوری‎سازی شده و همه قضایا و نظریات با استنتاج منطقی از اصول موضوعه تولید می‎شوند. این رویکرد روش‎شناختی مدعی است توانسته به شکل توصیفی و تجویزی، رفتار سرمایه‎گذار را در قالب اصل عامل بهینه‎یاب توصیف، تبیین و پیش‎بینی نماید؛ اما درعمل، رفتار مشاهده‎شده بازارهای مالی با آنچه این نظریات پیش‎بینی کرده‎اند فاصله معناداری دارد؛ به‎ویژه آنکه مشاهده بحران‎های مالی متعدد و ناتوانی این دانش در توضیح دلایل بروز آنها، اعتبار این دانش را خدشه‎دار نموده است.دیدگاه‎های رقیب ازجمله ابزارگرایان، ساختارگرایان، نهادگرایان، رفتارگرایان و... تلاش کرده‎اند مبتنی بر باورهای خود توضیحی برای بحران‎های مالی ارائه نمایند. در این میان دیدگاه رفتاری دلیل عدم‎تحقق پیش‎بینیها را به وجود انواع سوگیری‎های رفتاری سرمایه‎گذاران نسبت می‎دهد؛ یعنی انتخاب واقعی افراد تحت تاثیر عوامل درونی و بیرونی منطبق با الگوی عامل بهینه‎یاب نیست و رفتار آنان فاصله قابل پیش‎بینی از الگوهای مدنظر مالی کلاسیک دارد. در سه دهه گذشته نظریه‎پردازان مالی رفتاری انواع سوگیری در رفتار سرمایه‎گذاران را شناسایی و دسته‎بندی کرده و ادبیات غنی دراینباره فراهم آورده‎اند؛ اما پرسش این مطالعه آن است که چرا باید توجه خود در یافتن منشا بحران‎ها را به رفتار سرمایه‎گذاران محدود نموده و دراینمیان نظریه‎پردازان را بری از هر نوع سوگیری بدانیم؟ ازآنجاکه نظریه‎پردازان انسان هستند و روش نظریه‎پردازی در مالی کلاسیک نیز مبتنی بر عقلانیت است، احتمال وجود سوگیری در رفتار نظریه‎پردازان وجود ندارد؟این مطالعه با روش استفهامی به بررسی مبانی، فرایند تکامل و چگونگی وفاداری اقتصاددانان به مبانی روش‎شناختی این دانش پرداخته و مواقعی را که محتمل است نظریه‎پردازان درگیر سوگیری‎هایی از روش این دانش شوند بررسی کرده است. براساس یافته‎های این پژوهش، نظریه‎پردازان مالی کلاسیک در دو موضوع انتخاب «روش نظریه‎پردازی «و انتخاب «ابزار ریاضی» درگیر سوگیری بوده‎اند و این عامل در کنار سوگیری‎های سرمایه‎گذاران، منتج به بحران اعتبار شده است. پیش‎نیاز رفع این اشکال، بازنگری در روش‎شناسی دانش اقتصاد مالی کلاسیک است که تحقق آن در ساختار فلسفی دانش مرسوم اقتصاد ممکن نیست.

کلمات کلیدی:
فلسفه اقتصاد, سوگیری, تناسب فلسفی, حکمت متعالیه

صفحه اختصاصی مقاله و دریافت فایل کامل: https://civilica.com/doc/1747073/