CIVILICA We Respect the Science
(ناشر تخصصی کنفرانسهای کشور / شماره مجوز انتشارات از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی: ۸۹۷۱)

بازشناسی توانایی احساس » برای خلق یک معماری زنده با استناد به آرای کریستوفر الکساندر

عنوان مقاله: بازشناسی توانایی احساس » برای خلق یک معماری زنده با استناد به آرای کریستوفر الکساندر
شناسه ملی مقاله: JR_SOFEH-23-3_001
منتشر شده در در سال 1392
مشخصات نویسندگان مقاله:

مهسا رحمانی - کارشناس ارشد معماری دانشگاه شهید بهشتی
امین نادرنژاد - کارشناس ارشد معماری دانشگاه شهید بهشتی

خلاصه مقاله:
برانگیخته شدن احساس مقوله ای است که در دامنه وقایع روزانه هر فرد به چشم می خورد. حالتی که در تجربه بسیار ساده، اما در بیان با محدودیتهایی روبه رو است. همه می دانیم که دنیای امروز، احساس و برانگیخته شدن آن را مقوله ای متناظر با جنبه های کیفی امور می پندارد و نتایج حاصل از آن را نسبی تلقی میکند و از این رو بررسی جامع یک چیز را به تحلیل های کمی آن محدود می کند. در این میان بی شک پاسخ نگاه کمیت گرای معاصر به این سوال که «آیا میتوان تحریک احساس را معیاری قابل اعتماد برای سنجش کارایی همه جانبه یک چیز تلقی کرد؟» ، منفی است. به همین دلیل  نگارندگان مقاله پیش روی سعی دارند تا با رد این تفکر نادرست (با استناد به آرای الکساندر)، احساس را به مثابه ابزاری قدرتمند معرفی کنند؛ آنچه که در صورت بازشناسی صحیح، منجر به قضاو ت های قطعی، عینی، و دقیق (با معیار احساس) خواهد شد. بدون تردید این تعریف متفاوت از احساس نیازمند اثبات، آن هم به شیو ه ای منطقی، برای جهان کنونی است. برای این منظور محوریت مقاله بر جستجوی چگونگی سازوکار احساس، برای فراهم کردن زمینه این اثبات، استوار می شود.  در این روند (اثبات منطقی) فهم سیر متراتب چگونگی تحریک احساس، چنان پیش می رود که درنهایت منجر به تغییر جهان بینی کنونی ما می شود و پذیرش آن را ضروری می نماید. بدیهی است که این مسیر به هم پیوسته از تحریک احساس تا تغییر جهان بینی مقوله ای است که نیازمند رمزگشایی دقیق تری برای مقبولیت معاصر است. کریستوفر الکساندر از معدود افرادی است که توانسته به ترسیماتی دقیق از این موضوع پیچیده نایل آید. او با آشکارسازی روابط پنهان در هنگام تحریک عمیق احساس، نه تنها موفق به معرفی آن شده، بلکه درهای ممنوعه بسیاری را نیز برای ما باز کرده و تا تغییر نگاه کنونی ما نسبت به جهان پیش رفته است. با این اوصاف، در این مقاله کوشش می شود تا با طرح چهار سوال کلیدی در حیطه احساس و پاسخ متناظر به آ نها، از گنجینه اندیشه الکساندر، زمینه درک هرچه آسا نتر اهمیت احساس و مسائل پشت پرده آن فراهم گردد. ضمنا انتهای هر بخش از پژوهش نیز با ابیاتی ختم گردیده تا برای خواننده علاوه بر ردیابی رد پای اندیشه الکساندر در زمینه فرهنگی خویش، فرصت تامل بیشتری برای بازگشت و بهره گیری از آ نها فراهم آید.

کلمات کلیدی:
احساسات انسانی و زندگی ساختارها, حضوری بودن یک چیز, آزمون آینه خویشتن, حضور یک«من» مفهوم جدیدی از طبیعت ماده, کریستوفر الکساندر

صفحه اختصاصی مقاله و دریافت فایل کامل: https://civilica.com/doc/1749404/