سارا ایزدی - دانشجودکتری فلسفه تعلیم و تربیت

هدف از پژوهش حاضربررسی اثربخشی اموزش تفکر فلسفی بر پرورش توانایی حل مساله و پیشرفت تحصیلی دانش اموزان متوسطه دوم است در این پژوهش آزمایشی از نوع نیمه تجربی با دو گروه کنترل و گواه همراه با پیش آزمون و پس آزمون میباشد جامعه آماری پژوهش دانش آموزان دختر پایه دوازدهم دوره متوسطه دوم شهرستان کهنوج استفاده شده است. روش نمونه گیری در این پژوهش با توجه به این که در تحقیقات مداخلهای حداقل حجم نمونه بایستی ۱۵ نفر باشد، ۳۰نفر از دانش آموزان به روش نمونه گیری در دسترس از پایه دوازدهم انتخاب و در دو گروه آزمایش و شاهد گمارده شدهاند شیوه گردآوری اطلاعات بدین صورت بود که ۱۵ نفر از دانش آموزان کلاس(الف)پایه ی دوازدهم را به عنوان گروه شاهد و ۱۵ نفر از دانش آموزان کلاس (ب) پایه دوازدهم به عنوان گروه ازمایش انتخاب شدند دانش آموزان بر اساس سن و پایه تحصیلی و جنسیت و نمرات کلاسی همتا شدند همچنینابزار استفاده شده در این پژوهش پرسشنامه لانگ و کسیدی((۱۹۹۶ برای حل مساله و نمرات دانش اموزان برای اندازه گیری پیشرفت تحصیلی است قبل از شروع مداخله آزمودنیهای هر دو گروه پرسشنامه را تکمیل نمودندونمرات امتحانات تحصیلی انها بررسی ویادداشت شد.سپس تحت آموزش تفکر فلسفی قرار گرفتند و گروه شاهد هیچ مداخله ای را دریافت نکردند آموزش گروهی مهارت تفکرفلسفی در۸ جلسه به صورت۸هفته اجرا گردید و بعد از اتمام آموزش تفکر فلسفی مجدا پرسشنامه حل مساله توسط ازمودنیهای هرگروه تکمیل شدو نمرات تحصیلی انها ثبت شد. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از آمار توصیفی شامل جداول و آزمونهای امار استنباطی شامل آزمون تحلیل کوواریانس تک متغییری با استفاده از نرم افزار اس پی اس انجام شد نتایج نشان داد اموزش تفکر فلسفی بر مهارت حل مساله و پیشرفت تحصیلی دانش اموزان تاثیرمعناداری دارد.

تفکرفلسفی ، حل مساله، پیشرفت تحصیلی ، دانش اموزان.