CIVILICA We Respect the Science
(ناشر تخصصی کنفرانسهای کشور / شماره مجوز انتشارات از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی: ۸۹۷۱)

بررسی تطبیقی حکایت ) دزد نادان( از نصرالله منشی و ) دزی جادوو( از استاد هەژارموکریانی

عنوان مقاله: بررسی تطبیقی حکایت ) دزد نادان( از نصرالله منشی و ) دزی جادوو( از استاد هەژارموکریانی
شناسه ملی مقاله: ICMHSR13_072
منتشر شده در سیزدهمین کنفرانس بین المللی پژوهش های مدیریت و علوم انسانی در سال 1402
مشخصات نویسندگان مقاله:

طاهر قاسمی - کارشناسی ارشد زبان و ادبیات عربی دانشگاه خوارزمی تهران ،دبیر عربی شهرستان بوکان

خلاصه مقاله:
بی گمان آنچه اعماق روح یک امت را می نمایاند، ادبیات اوست. و بررسی و تطبیق ادبیات ملتها با یکدیگر در عرصه ی ملی و جهانی بسیار سودمند است چون تفاهم میان ملت ها را افزایش داده ، باعث نزدیکی فکری بین آن ها می گردد. داستان (دزی جادوو) از استاد هه ژار ترجمه ی داستان (دزد نادان) از نصر الله منشی در کتاب کلیله و دمنه است که با ایجاد تغییراتی در داستان، ترجمه کرده ا ست . این مقاله با روش تحلیلی-تو صیفی و با رویکرد تطبیقی به بیان شباهت ها و تفاوت های دو دا ستان پرداخته ا ست و رو شن نموده ا ست که نصر الله من شی بیان کرده ا ست که مرد نادانی با چندین دزد بودند و به پشت بام خانه ای رفتند اما ۱ استاد هه ژار بیان کرده اند که یک دزد بوده است . هر دو داستان ذکر کرده اند که وقتی دزد پشت بام بود صاحب خانه فهمید ، اما نصرالله من شی بیان کرده ا ست که آن مرد هم سرش را بیدار کرد ، ولی ا ستاد هه ژار بیان کرده که آن زن نخوابیده بود ، وقتی مرد صدای دزد را شنید به زن گفت بیا تا دامی برای دزد درست کنیم که فریب بخورد . هر دو داستان اشاره دارند که در شبی مهتابی به گونه ای که ماه محیط را رو شن کرده بود به دزدی رفتند . نصرالله من شی بیان کرده ا ست که مرد به زنش گفت : من خود را به خواب می زنم و تو با صدایی که دزدها،آن را بشنوند با من شروع به سخن گفتن کن و از من به اصرار تمام بپرس و بخواه که برای تو شرح دهم که این همه مال را از کجا به د ست آورده ام؟ و ا ستاد هه ژار هم همین تعبیر را آورده ا ست و گفته ا ست مرد گفت با صدای بلند که دزدها بشنود به من بگو این همه طلا و جواهرات را چگونه به د ست آورده ای ؟ ا ستاد هه ژار بیان می کند دزد فکر کرد که اهل خانه خوابیده اند ، و برای داخل شدن به خانه آماده شد . شولم را گفت نور ماه را در آغوش کرد ، کمرش به تخت خانه برخورد کرد وقتی که داخل شد آن ها هم بیدار بودند دو نفر چماق به دست یکی در سمت راست و دیگری در سمت چپ، گفتند کجایت درد می کند و شروع به زدن او کردند . نصرالله منشی می گوید فقط مرد یا همان صاحب خانه چماق بزرگی به دست داشت و به محض افتادن اولین دزد شروع به زدن او کرد و سر و شانه هایش را می زد . عنصر گفت و گو در هر دو داستان است چه میان دزد و صاحب خانه ، چه میان زن و مرد . همچنین استاد هه ژار عنوان آن را عوض کرده است و با نام(دزی جادوو) آورده است. و نصرالله منشی از آن به عنوان ( دزد نادان) یادکرده است . استاد هه ژار در بیت آخر نتیجه ی داستان ر ا بیان می کند اگر مهارت و حرفه و دانستن در کار را نداشته باشی ؛ هزاران دعا و جادو هیچ سودی نمی رساند . و نصرالله منشی از پشیمانی دزد یاد می کند که اعتراف به نادانی خود می کند.

کلمات کلیدی:
نصرالله منشی، هه ژار ، کلیله و دمنه ، تطبیق دو داستان، شباهت ها و تفاوت های دو داستان.

صفحه اختصاصی مقاله و دریافت فایل کامل: https://civilica.com/doc/1773549/