بررسی تطبیقی مضامین هستی شناسانه عبدالله البردونی و جلال الدین مولوی
عنوان مقاله: بررسی تطبیقی مضامین هستی شناسانه عبدالله البردونی و جلال الدین مولوی
شناسه ملی مقاله: JR_JALIT-6-2_011
منتشر شده در در سال 1393
شناسه ملی مقاله: JR_JALIT-6-2_011
منتشر شده در در سال 1393
مشخصات نویسندگان مقاله:
ابوالحسن امین مقدسی - دانشیار دانشگاه تهران
اویس محمدی - دانش آموخته دکتری در رشته زبان و ادبیات عربی
خلاصه مقاله:
ابوالحسن امین مقدسی - دانشیار دانشگاه تهران
اویس محمدی - دانش آموخته دکتری در رشته زبان و ادبیات عربی
عبدالله البردونی و جلال الدین مولوی، مضامین هستی شناسانه مشترکی در اشعارشان دارند؛ از جمله این مضامین، آزادی، حیرت، غربت و مرگ است. در سه مفهوم آزادی، حیرت و مرگ، شباهتهای فراوانی میان دو شاعر دیده میشود و دو شاعر با یک رویکرد عرفانی محض این مفاهیم را مطرح کردهاند، مفهوم غربت در شعر مولوی بار عرفانی دارد و در شعر بردونی گاه عرفانی است و گاه با رویکردی اگزیستانسیالیستی مطرح میشود. آزادی در شعر دو شاعر به معنای آزادی از دنیای خاکی است و در این میان دنیا به خاک، گل و زندان تشبیه میشود. در خصوص مضمون حیرت نیز باید گفت که در شعر این دو شاعر، بار عرفانی دارد و دو شاعر در آن به مسائلی میپردازند که انسان از کجا آمده و به کجا میرود و هردویشان پیوسته حیران و سرگردانند و تنها صدا و پژواک و جرسی را میشنوند که آنان را به سوی خود فرا میخواند. دیگر مضمون مشترک میان این دو، غربت است که در شعر بردونی با دو رویکرد اگزیستانسیالیستی و عرفانی مطرح میشود، اما در شعر مولوی تنها رویکرد عرفانی دارد؛ دو شاعر در دنیا احساس غربت میکنند و سودای سفر و رحیل به دنیایی موسوم به لامکان را مطرح میکنند. مرگ نیز دیگر مضمونی است که در شعر دو شاعر برگرفته از اندیشه زهد و عرفان اسلامی است.
کلمات کلیدی: عبدالله البردونی, جلال الدین مولوی, آزادی, حیرت, غربت, مرگ
صفحه اختصاصی مقاله و دریافت فایل کامل: https://civilica.com/doc/1789702/