افسانه احسنی - کارشناسی زبان و ادبیات فارسی

در دهه های اخیر، حوزه آموزش و پرورش با ورود فناوری به عنوان یک ابزار تحول آفرین، تغییرات عمیقی را تجربه کرده است. یکی از جدیدترین و به نظر موثرترین این ابزارها، رویکرد بارش مغزی است که با تلفیق علوم عصب شناختی و روانشناسی، به عنوان یک ابزار خلاقانه و نوین در فرآیند آموزش و پرورش ارائه شده است. بارش مغزی به عنوان یک روش تدریس مبتنی بر نقش و اهمیت هریک از افراد در فرآیند یادگیری، با تحریک تمامی اعضای گروه مغز به منظور افزایش توانایی های شناختی و خلاقیت شناخته شده است. این رویکرد، بر مبنای ایده آل های یادگیری و یادآوری مغز، معتقد است که هر دانش آموز به طور متفاوتی یاد می گیرد و توانایی های خاصی دارد که می تواند با استفاده از رویکردهای مناسب بیشتر شکوفا شود. با توجه به تنوع استعدادها و نقاط قوت دانش آموزان، استفاده از روش های آموزشی گوناگون برای ارتقاء خلاقیت و استعدادها امری ضروری به نظر می رسد. بارش مغزی، به عنوان یک ابزار تطبیق پذیر و خلاقانه، به معلمان و آموزگاران کمک می کند تا با شناخت بهتر از نحوه یادگیری هر دانش آموز، به صورت موثرتری به استعدادهای آن ها پاسخ دهند. این مقاله با توجه به نقدهای آموزشی در جهت عدم توجه به تفاوت ها و نیازهای خاص هر دانش آموز، تاکید دارد که چگونگی اجرای روش بارش مغزی می تواند به عنوان یک راهکار موثر در جهت شناخت بهتر استعدادها و شکوفایی هر فرد مطرح شود. این مقاله تلاش دارد با تدوین ایده ها و یافته های روز در حوزه بارش مغزی، گامی موثر در سمت بهبود فرآیند یادگیری و تربیت افراد با استفاده از این روش خلاقانه بردارد.

بارش مغزی، آموزگاران، دانش آموزان، استعداد، آموزش و پرورش