تاریخ و فرم ادبی: تاملی در شکل شناسی «داراب نامه» بیغمی
عنوان مقاله: تاریخ و فرم ادبی: تاملی در شکل شناسی «داراب نامه» بیغمی
شناسه ملی مقاله: JR_JLSS-56-2_004
منتشر شده در در سال 1402
شناسه ملی مقاله: JR_JLSS-56-2_004
منتشر شده در در سال 1402
مشخصات نویسندگان مقاله:
فواد مولودی - گروه مطالعات ادبی. پژوهشکده تحقیق و توسعه علوم انسانی (سازمان سمت)
خلاصه مقاله:
فواد مولودی - گروه مطالعات ادبی. پژوهشکده تحقیق و توسعه علوم انسانی (سازمان سمت)
«داراب نامه» از محمد بیغمی، پس از «سمک عیار»، مهم ترین و مفصل ترین متن «عیاری پهلوانی» در تاریخ ادبیات فارسی است. منظور از «متون عیاری پهلوانی» متون منثور روایی و بلند است که کنش توامان عیار و پهلوان در آن، متن روایی را می سازد. در ظاهر، به نظر می رسد این قصه بلند در ادامه همان سلسله روایت های منظوم و منثور در باب خاندان داراب باشد که در سنت شاهنامه نویسی و روایت سازی منثور و تاریخ نگاری فارسی و عربی بارها به آن پرداخته شده است؛ اما تامل در فرم این قصه بلند، دو نکته پنهان را بر ما آشکار می سازد: نخست اینکه، کلیت فرم در «داراب نامه» بر همان الگوی روایی «سمک عیار» استوار است نه داراب نامه طرسوسی و دیگر قصص مربوط به خاندان داراب؛ و نکته دوم و مهم تر اینکه، احتمالا فرم روایی «داراب نامه بیغمی» که مبتنی بر کار و کردار شاه/پهلوان اصلی در پیرنگ اصلی، و شاه/پهلوانان فرعی در خرده پیرنگ های موازی است صورت انضمامی نظام «ملوک الطوایف» اشکانی و فرهنگ پهلوانی آنان باشد. بنا بر این احتمال، شاید بتوان گفت که علیرغم کمبود اطلاعات تاریخی مورخان قدیم در باب اشکانیان، «فرم ادبی» توانسته است حامل کلیتی از جهان اشکانیان باشد و آن را در تاریخ عبور دهد. در این صورت، پهلوانی های «فیروزشاه» و پهلوانان و عیاران همراه او، نه فقط تخیلی روایی برای مرهم نهادن بر زخم های تاریخی دوران اسکندر مقدونی، بلکه به طریق اولی، یادگار پهلوانی های اشکانیان در شکست بقایای اسکندر در ایران، و تلاششان برای حفظ «ایرانشهر» بوده و در اصل، ارتباطی به خاندان داراب نداشته است.
کلمات کلیدی: داراب نامه, متن عیاری پهلوانی, فرم ادبی, ایده پیشینی, اشکانیان
صفحه اختصاصی مقاله و دریافت فایل کامل: https://civilica.com/doc/1847068/