CIVILICA We Respect the Science
(ناشر تخصصی کنفرانسهای کشور / شماره مجوز انتشارات از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی: ۸۹۷۱)

بررسی روایات جرح هشام بن حکم و یونس بن عبدالرحمن براساس داده های سندی-متنی روایات رجالی

عنوان مقاله: بررسی روایات جرح هشام بن حکم و یونس بن عبدالرحمن براساس داده های سندی-متنی روایات رجالی
شناسه ملی مقاله: JR_MFHJ-10-1_004
منتشر شده در در سال 1402
مشخصات نویسندگان مقاله:

لیلا سلیمانی - دانشجوی دکتری علوم قرآن و حدیث، دانشگاه پیام نور، تهران، ایران.
محمدحسن صانعی پور - دانشیار گروه علوم قرآن و حدیث، دانشگاه کاشان، ایران.
ناصر نیستانی - استادیار گروه علوم قرآن و حدیث، دانشگاه پیام نور، تهران، ایران.
لیلاالسادات مروجی - استادیار گروه معارف اسلامی، دانشگاه کاشان، ایران.

خلاصه مقاله:
نخستین شیوه ای که مورخان اسلامی تحت تاثیر محدثان، در نقل و نگارش تاریخ به کار برده اند، تاریخ نقلی است که مورخ همانند راوی به نقل صرف حدیث بسنده و در صورت نقد، تنها به بررسی وثاقت راوی اکتفا می کند. مورخ در آغاز، شایستگی راویان احادیث را به شیوه علم رجال و فن جرح و تعدیل احراز کرده و به دلیل شباهت اسلوب نقد و بررسی تاریخ به حدیث، شناخت کافی به سندهای روایات، میزان وثاقت و عدم وثاقت، راوی جرح و تعدیل و محتوای حدیث داشته است. با این روش با سلسله سندهای اخبار تاریخی به یاری علم رجال و جرح و تعدیل شتافته و تصویر واضحی از پیدایش تاریخ از درون حدیث نشان می دهد. محدثان اسلامی و نیز مورخان غربی مانند شاخت، ینبل و موتسکی که در نقد احادیث پیشینه داشته اند، در تحقیقات خود از روش تحلیل تاریخی متون و سنجش آن ها ازطریق نمونه های مستقل و بیرونی استمداد جسته اند. براین اساس، بررسی فضای تاریخی راویانی که درباره آن ها جرح و تعدیل وجود دارد، هدف اصلی این پژوهش است و باتوجه به ضرورت رفع تعارض به شیوه (تحلیل سند – متن) با تمرکز بر بخش تعارض آرای رجالی به اعتبارسنجی این اقوال پرداخته و اندکی از تاریخ پیرامونی این تعارضات را تحلیل و بررسی می کند. این پژوهش با روش توصیفی-تحلیلی و استفاده از منابع کتابخانه ای سازمان یافته و با پیاده سازی روش تحلیل اسناد - متن در علم رجال شیعه، راویانی چون هشام بن حکم و یونس بن عبدالرحمن که در توثیق و تضعیف آن ها تعارض وجود دارد، به عنوان متن مشترک، شناخته شده و با بهره گیری از سلسله سندهای رجال کشی و ترسیم زنجیره ای راویان توثیق و تضعیف کننده، می توان پیشینه این تعارضات را تاریخ گذاری و اعتبارسنجی نمود. درنتیجه، با ترسیم شبکه ای روایات جرح هشام بن حکم و یونس بن عبدالرحمن به حلقه مشترک این روایات که یعقوب بن یزید و عبدالله بن حجال است، می توان دست یافت که نقش محوری در نشر روایات جرح را داشته اند.

کلمات کلیدی:
تحلیل سندی– متنی, حلقه مشترک, تعارض آرای رجالی, هشام بن حکم, یونس بن عبدالرحمن

صفحه اختصاصی مقاله و دریافت فایل کامل: https://civilica.com/doc/1888134/