CIVILICA We Respect the Science
(ناشر تخصصی کنفرانسهای کشور / شماره مجوز انتشارات از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی: ۸۹۷۱)

نگرشی بر ماهیت حقوقی مرگ مغزی؛ بررسی فقه و نظام حقوقی ایران(با مطالعه تطبیقی سایر کشورها)

عنوان مقاله: نگرشی بر ماهیت حقوقی مرگ مغزی؛ بررسی فقه و نظام حقوقی ایران(با مطالعه تطبیقی سایر کشورها)
شناسه ملی مقاله: ILPCONF02_088
منتشر شده در دومین کنفرانس بین المللی ایده های نوین در فقه، حقوق و روانشناسی در سال 1401
مشخصات نویسندگان مقاله:

متین عسکری - پژوهشگر کارشناسی ارشد حقوق جزا و جرم شناسی، دانشگاه تهران، دانشکده حقوق و علوم سیاسی
محمدعلی خانی - پژوهشگر کارشناسی ارشد حقوق جزا و جرم شناسی، دانشگاه تهران، دانشکده حقوق و علوم سیاسی

خلاصه مقاله:
آیا مرگ مغزی می تواند به عنوان معیاری برای احراز مرگ شناخته شود؟ در دیدگاه عرف، مرگ ملازم است با توقف قطعی و غیرقابل بازگشت عملکرد دستگاه تنفسی، قلبی و سیستم گردش خون که به توقف فعالیت ارگان های حیاتی بدن و در نهایت سرد شدن کالبد می انجامد. این دیدگاه که با اصطلاح مرگ عرفی شناخته می شود، در غالب آرای فقهی نیز مورد پذیرش قرار گرفته و فقها بقا روح در جسم را نیز منوط به حفظ حیات بدن می دانند و نه قوه تعقل او. این در حالی است که طبق یافته های پزشکی، فرد دچار مرگ مغزی اگر چه در صورت سلامت ساقه ی مغز همچنان عملکرد دستگاه تنفس و قلب او حفظ می شود، به نحوی قطعی سیستم شناختی مغزی او مختل شده و امکان بازگشت هم نخواهد داشت؛ ازین جهت برخی فقها نیز اعتقاد بر حجیت نظر پزشکان به عنوان عرف خاص دارند و نگرشی عرفی را حجت نمی دانند. در این پژوهش ضمن خوانشی بر ماهیت پزشکی مرگ مغزی و مقایسه آن با مفاهیم فقهی موت مشتبه و حیات غیرمستقر، به بررسی آرای فقها در مورد ماهیت مرگ مغزی پرداخته و در ادامه رویکرد سایر نظام های حقوقی مورد بررسی قرار گرفت و در نهایت پیشنهاداتی ارائه شده. این پژوهش به روش کتابخانه ای و با بررسی منابع موجود به رشته تحریر در آمد

کلمات کلیدی:
مرگ مغزی، آثار حقوقی، حیات غیر مستقر، مرگ عرفی، بقا روح

صفحه اختصاصی مقاله و دریافت فایل کامل: https://civilica.com/doc/1920542/