عطیه بهرام پور - دانشگاه آزاد اسلامی، واحد تهران جنوب

در این پژوهش ابتدا با مروری بر مفهوم فرهنگ و بیان سه طبقه اساسی تعاریف فرهنگ، به تعاریف موجود از سازمان فرهنگیپرداخته شده است.سازمان فرهنگی ماموریت و یا وظایف اصلی خود را از میان فعالیت های فرهنگی انتخاب نموده و طبقدسته بندی یونسکو زمینه فعالیت اصلی خود را در حوزه های فرهنگ و هنر، تربیت بدنی، مذهبی و انقلابی، مشاورتی ونظارتی، پشتیبانی و خدمات فرهنگی برگزیده است. در ادامه، پژوهش نقش و وظایف مدیریت فرهنگی را مورد تدقیق قرار دادهو چهار سبک مدیریتی را تشریح و معیار های ارزیابی مدیریت موفق سازمانی را بررسی میکند. پس از مرور و تشریح جایگاهمدیریت سازمان فرهنگی هنری به نقش نیروی انسانی این سازمان ها پرداخته و دلایل و ضرورت توانمندی سازی کارکنان اینسازمان ها بیان گردیده است. در سالهای اخیر، رشد، پیشرفت، شکوفایی و ارتقاء توانمندی های کارکنان تحت عنوانتوانمند سازی کارکنان مورد توجه صاحب نظران و کارشناسان مدیریت منابع انسانی واقع شده است. نتایج نشانمیدهد در بهره وری فردی، سازمان از مجموعه استعدادها و توانایی های بالقوه فرد به منظور پیشرفت سازماناستفاده می کند و با بالفعل درآوردن نیروهای بالقوه و استعدادهای شگرف در جهت سازندگی، موجب پیشرفت فردو هم سویی با سازمان خواهد شد. در این راستا پژوهش با بیان نقش مدیریت سازمان فرهنگی هنری در توانمند سازی کارکناننشان میدهد از طریق استراتژی های خود مدیریتی و ساز و کارهای ایجاد انگیزه رهبری در آنها، تشویق و تقویت روحیه ی خودکنترلی، خود ارزشیابی و خود راهبری کارکنان، میتوان موجب خود آغازگری، خود مشاهده گری، خود کنترلی، خود تنظیمکنندگی، خود قضاوتی، در آنها شده و رشد، توسعه و ارتقای توانمندی های کارکنان و سازمان را موجب گردید.

مدیریت سازمانی، سازمان فرهنگی هنری، مدیریت سازمان فرهنگی، توانمندسازی کارکنان