نوش آفرین آبرومندی مقدم - کارشناسی ارشد طراحی لباس و پارچه

مدلینگ پدیده نوظهوری است که اخیرا در کلان شهر یاسوج مشهاده می شود. لذا، این مطالعه با هدف بررسی علل و عوامل اجتماعی و فرهنگی گرایش زنان و دختران بالای ۱۸ ساله یاسوجی به مدلینگ انجام شده است. روش تحقیق پیمایش کمی و از نوع «توصیفی/تحلیلی» می باشد. جامعه آماری پژوهش حاضر، کلیه از زنان بالای ۱۸ سال شهر یاسوج بودند. حجم نمونه بر اساس فرمول کوکران ۳۸۵ نفر تعیین شد که این تعداد را به ۴۰۰ مورد افزایش دادیم. ابزار گردآوری پرسشنامه و شیوه نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای بود. برای بررسی و تحلیل سوال های پژوهش ابتدا نرمال بودن داده ها با استفاده از آزمون کولموگروف – اسمیرنوف مورد بررسی قرار گرفت و پس از مشخص شدن نرمال بودن دادههای تحقیق، رابطه بین متغیرها با ضریب همبستگی پیرسون با استفاده از نرم افزار spss ۲۲ سنجیده شد و در پایان نیز برای بررسی ضریب نیکویی برازش متغیرهای فرضیات اصلی پژوهش از نرم افزار اموس ۲۴ استفاده گردید. یافته ها نشان می دهد بین طبقه اجتماعی، رضایت از بدن، میزان استفاده از رسانه های جمعی، مصرف فرهنگی، سرمایه فرهنگی (تجسدیافته، عینیت یافته و نهادینه شده)، سرمایه اقتصادی، سرمایه اجتماعی (انسجام اجتماعی، عضویت در شبکه های اجتماعی با گرایش زنان و دختران یاسوجی رابطه معنادار و مثبتی وجود دارد. اما، بین متغیرهای اعتقاد دینی و مناسک دینی با گرایش زنان و دختران یاسوجی رابطه معنادار و معکوس مشاهده شد. نتایج نشان می دهد که آنچه در بحث عوامل موثر برگرایش به مدلینگ در بین زنان و دختران یاسوجی هویدا است، بر محور هویت اشتهاری و تفرد می چرخد. شهر یاسوج با نوعی آزادی انتخاب و تمایزیابی سنتی به مدرن در حرکت است که در آن دیده شدن و مصرف نمایشی به بخشی از زندگی زنان تبدیل شده است.

مدلینگ، سرمایه فرهنگی، مصرف فرهنگی، رضایت از بدن، اعتقادات دینی.