CIVILICA We Respect the Science
(ناشر تخصصی کنفرانسهای کشور / شماره مجوز انتشارات از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی: ۸۹۷۱)

آراء برخی از اندیشمندان مکتب فرانکفورت

عنوان مقاله: آراء برخی از اندیشمندان مکتب فرانکفورت
شناسه ملی مقاله: LPCCDSTS02_051
منتشر شده در دومین کنگره دانشجویان حقوق، علوم سیاسی و علوم اجتماعی در سال 1402
مشخصات نویسندگان مقاله:

ابراهیم محمدپور - دانش آموخته مقطع دکتری تخصصی رشته جامعه شناسی اقتصادی و توسعه دانشگاه تبریز

خلاصه مقاله:
مفهوم «نظریه انتقادی» قبل از هر چیز با شاخص انتقادی بودن بازشناخته می شود. مکتب انتقادی وارث نظریه ایدئولوژی و تصویر سرکوبگر و استئمارگر سرمایه داری از مارکس، تردید در عقل گرایی و تشخیص عقلانی شدن افراط فرهنگ و علم مدرن از ماکس وبر، و این ایده که نظام اجتماعی تا حدودی از طریق سرکوب روانی عمل می کند از فروید بود. به اعتقاد آدورنو، مهم ترین کارکرد و نقشی که هنر می تواند داشته باشد، کارکرد «انتقادی» و نقش «رهایی بخشی» آن در راستای تحلیل و نقد ساختارهای سلطه و سرکوب است. ولی به اعتقاد آدورنو «هنر» تبدیل به یک کالای مصرفی برای تحت سلطه نگه داشتن افراد جامعه شده است. به همین دلیل آدورنو و هورکهایمر مفهوم «صنعت فرهنگ سازی» را مطرح کردند. صنعت فرهنگ سازی، که چیزی جز تقلید در سبک نیست، هدفش تضمین «اطاعت از سلسه مراتب اجتماعی» است. اما والتر بنیامین، نظری متفاوت با دیگر نظریه یردازان مکتب انتقادی از جمله ادورنو و هور کهایمر دارد. وی در مقاله معروفش، «اثر هنری در عصر بازتولید مکانیکی»، تلاش کرد تا نفش رهایی بخشی برای رسانه ها متصور شود.

کلمات کلیدی:
مکتب انتقادی، صنعت فرهنگ، آدورنو، هورکهایمر

صفحه اختصاصی مقاله و دریافت فایل کامل: https://civilica.com/doc/1939896/