CIVILICA We Respect the Science
(ناشر تخصصی کنفرانسهای کشور / شماره مجوز انتشارات از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی: ۸۹۷۱)

مطالعه نمود آزادی و تنهایی اگزیستانسیال در آلبوم بداهه نوازی گریه بید اثر محمدرضا لطفی

عنوان مقاله: مطالعه نمود آزادی و تنهایی اگزیستانسیال در آلبوم بداهه نوازی گریه بید اثر محمدرضا لطفی
شناسه ملی مقاله: ICRSIE08_306
منتشر شده در هشتمین کنفرانس بین المللی پژوهش در علوم و مهندسی و پنجمین کنگره بین المللی عمران، معماری و شهرسازی آسیا در سال 1402
مشخصات نویسندگان مقاله:

فاطمه گلین مقدم - دانشجوی کارشناسی ارشد پژوهش هنر، دانشگاه الزهرا، تهران، ایران
محمدرضا عزیزی - کاندیدای دکتری تخصصی پژوهش هنر، دانشگاه آزاد اسلامی، واحد علوم تحقیقات، تهران، ایران

خلاصه مقاله:
موسیقی ایرانی از جمله نظام های موسیقایی است که بداهه پردازی در آن نقش به سزایی دارد. بداهه پردازی در موسیقی به گونه ای اجرا می شود که علاوه بر چهارچوب و ویژگی های این نوع موسیقی یعنی توجه به ردیف و دستگاه موسیقی ایرانی، بافت زندگی اجراگر، تجربه زیسته و آموخته و دریافت های شخصی اش در خلق اثر هنری تاثیرگذار است. مسئله ای که نظام فکری اگزیستانسیالیسم بیش از باقی مکاتب فلسفی، به آن پرداخته است. بداهه پردازی از این حیث که تماما تحت قواعد نظام خود عمل نمی کند، با آزادی و از این منظر که به تفرد و برداشت های منحصر به فرد و شخصی افراد می پردازد، با تنهایی در ارتباط است. اصالت و تقدم وجود بر ماهیت دغدغه اصلی اگزیستانسیالیسم است که در مفهومی تحت عنوان «بازی در هنر» مطرح می شود. بازی عملی لحظه محور و بی واسطه که قوانین و ماهیت های زندگی را کنار میزند و با اصل زندگی و انسان بودن مواجه می شود. این پژوهش به روش تاریخی تحلیلی و مطالعه کتابخانه ای و اسنادی به بررسی اثری بداهه از محمدرضا لطفی [آلبوم گریه بید] با رویکرد اگزیستانسیالیسم میپردازد و قصد دارد نمودهایی از این نگرش فلسفی را در آن بیابد. در نتیجه این پژوهش دریافتیم که آموخته ها، فرهنگ تاریخی، ویژگیهای شخصیتی و دیگر ارکان هویتی هنرمند در اجرای بداهه اش نمود دارد و اینها به نوعی بیانگر آزادی و تنهایی اگزیستانسیال اوست. همان آزادی که مسئولیت پذیری را به همراه دارد و همان تنهایی که امکان همبستگی افراد را از حدی بیشتر ناممکن می سازد.

کلمات کلیدی:
اگزیستانسیالیسم، موسیقی، تنهایی، آزادی، محمدرضا لطفی، ژان پل سارتر

صفحه اختصاصی مقاله و دریافت فایل کامل: https://civilica.com/doc/1947966/