معصومه بیک محمدی - آموزگار ابتدایی، دانش آموخته کارشناسی ارشد روانشناسی بالینی، دانشگاه آزاد اسلامی، واحد اردبیل، اردبیل، ایران
شایسته سوره - مدیر آموزگار، دانش آموخته کارشناسی علوم تربیتی ، دانشگاه پیام نور، سردشت، ایران
سمیرا حکیمی - آموزگار ابتدایی، دانش آموخته کارشناسی ارشد روانشناسی تربیتی، دانشگاه ارومیه، ارومیه ، ایران

پژوهش حاضر با هدف اثربخشی آموزش فلسفه بر حافضه فعال در دانش آموزان مبتلا به اختلال وسواس فکری عملی انجام گرفت.پژوهش حاضر نیمهآزمایشی با طرح پیشآزمون- پسآزمون با گروه گواه و دوره پیگیری دوماهه بود. جامعه آماری پژوهش شاملدانش آموزان مبتلا اختلال وسواس فکری و عملی مراجعه کننده به مراکز مشاوره و خدمات روانشناختی شهر ارومیه در سال۱۴۰۱ بود. در این پژوهش تعداد ۳۰ نفر از دانش آموزان مبتلا اختلال وسواس فکری و عملی با روش نمونه گیری دردسترسانتخاب و با گمارش تصادفی در گروه های آزمایش و گواه گمارده شدند (در هر گروه ۱۵ نفر). در این بین در گروه آزمایش ۴ نفر و درگروه گواه نیز ۱ نفر ریزش داشتند. گروه آزمایش مداخله آموزش فلسفه مشتمل بر ۱۲ جلسه درمانی (هر جلسه ۶۰ دقیقه ای) هرهفته ۲ جلسه دریافت نمودند. پرسشنامه های مورد استفاده در این پژوهش شامل پرسشنامه وسواسی-اجباری ییل براون (گودمن وراسماسن، ۱۹۸۶) و ابزار سنجش حافظه فعال بود. داده های حاصل از پژوهش به شیوه تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر موردتجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها: نتایج نشان داد که آموزش فلسفه بر حافظه فعال افراد مبتلا به اختلال وسواس فکری و عملیتاثیر معنادار دارد (p<۰/۰۰۱). بدین صورت که این آموزش توانسته منجر به بهبود حافظه فعال افراد مبتلا به اختلال وسواس فکری و عملی شود.

آموزش فلسفه، وسواس فکری عملی، دانش آموزان