CIVILICA We Respect the Science
(ناشر تخصصی کنفرانسهای کشور / شماره مجوز انتشارات از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی: ۸۹۷۱)

بررسی تطبیقی تحلیل پدیدارشناختی تفسیری و ریزپدیدارشناسی در پژوهش کیفی: رویکردها،راهبردهای تفسیر و دامنه پوشش

عنوان مقاله: بررسی تطبیقی تحلیل پدیدارشناختی تفسیری و ریزپدیدارشناسی در پژوهش کیفی: رویکردها،راهبردهای تفسیر و دامنه پوشش
شناسه ملی مقاله: IHCSR01_013
منتشر شده در نخستین همایش ملی روش های پژوهش در علوم انسانی و اجتماعی: رویکردهای نوپدید و چالش های پیش رو در سال 1402
مشخصات نویسندگان مقاله:

امیرعلی مازندرانی - استادیار روانشناسی گروه علوم رفتاری پژوھشکده تحقیق و توسعه علوم انسانی
محمدشاهین تقدمی - استادیار آموزش زبان انگلیسی گروه مطالعات زبانی پژوھشکده تحقیق و توسعه علوم انسانی

خلاصه مقاله:
این پژوهش از دو روش شناسی برجسته در زمینه پژوهش کیفی از جمله تحلیل پدیدارشناختی تفسیری و ریزپدیدارشناسی، یک بررسیتطبیقی جامع ارائه می دهد. هدف هر دو روش، درک تجربه های انسانی است. با وجود این، رویکردهای اتخاذ شده و راهبردهای تفسیر آنهامتمایز است و هر کدام برای زمینه های بخصوص پژوهشی مناسب هستند. تحلیل پدیدارشناختی تفسیری تاکید ویژه ای بر جایگاه تفسیریپژوهشگر دارد. پژوهشگرانی که از این روش استفاده می کنند، به کاوش دقیق تجربه های زیسته شرکت کنندگان می پردازند و تلاش می کنندمعانی ظریف منتسب به این تجربه ها را آشکار سازند. تفسیر صرفا بخشی از این روش نیست بلکه سنگ بنای آن است و دیدگاه های ذهنیشرکت کنندگان را آشکار می کند. در مقابل، ریزپدیدارشناسی مدعی تلاش برای به حداقل رساندن نقش تفسیری پژوهشگر، به و یژه درهنگام جمع آوری داده ها است. این رویکرد در زمان توصیف و مستندسازی تجربه ها، موضع خنثی تری اتخاذ می کند. با این حال، دستیابی بهبی طرفی کامل تفسیری چالش هایی را در پی دارد و بحث هایی را در مورد ماهیت غیرتفسیری این روش برمی انگیزد. علاوه بر این، دامنهپوشش و چارچوب زمانی این روش ها نیز به طور قابل توجهی متفاوت است. تحلیل پدیدارشناختی تفسیری ظرفیت بالایی دارد و با طیفگسترده ای از تجربه ها و پرسش های پژوهشی صرف نظر از مدت زمان یا جزئیات آنها سازگار است. از سوی دیگر، ریزپدیدارشناسی دربررسی نمونه های بسیار کوتاه تجربی و اغلب چند ثانیه ای کاربرد دارد و به همین دلیل، برای ثبت پدیده های خاص و لحظه ای مناسب است.همچنین، این روش ها در برخورد با تجربه های جسمانی متفاوت عمل میکنند. در حالی که تحلیل پدیدارشناختی تفسیری به نقش جسم درشکل دادن به تجربهها اذعان دارد، ریزپدیدارشناسی برای تجربه های جسمانی اهمیتی دوچندان قائل است و بر تجربه های عینی و موقعیتیو همچنین تجلی جسمانی آنها تاکید دارد. در نهایت، این پژوهش بر نقش حیاتی انتخاب روش شناسی مناسب در پژوهش های کیفی تاکیدمیکند و اهمیت انتخاب دقیق رویکردی را برجسته می کند که به بهترین وجه با پرسش ها و اهداف پژوهش تناسب دارد. سرانجام، پیشنهادمی شود که بحث و کاوش در ارتباط با تفاوت های ظریف و مفاهیم عملی مرتبط با استفاده از تحلیل پدیدارشناختی تفسیری وریزپدیدارشناسی ادامه یابد. این بررسی تطبیقی تلویحاتی عملی را به همراه دارد که از جمله مهم ترین آن ها می توان به ارتقای درکپژوهشگران از چشم انداز پژوهش های کیفی و کمک به آنها برای انتخاب مناسب ترین روش شناسی اشاره کرد

کلمات کلیدی:
روش پژوهش کیفی، پدیدارشناسی، تحلیل پدیدارشناختی تفسیری، ریزپدیدارشناسی، تحلیل تطبیقی

صفحه اختصاصی مقاله و دریافت فایل کامل: https://civilica.com/doc/2024876/