احسان مینایی نژاد - فارغ التحصیل کارشناسی ارشد از دانشگاه محقق اردبیلی دوره روزانه

امروزه هویت نام تجاری همانند سرمایه برای سازمان و محصولات آن ارزش می آفریند، از اینرو ارتقای نامتجاری در بسیاری موارد به استراتژی سازمان تبدیل می گردد. نام تجاری تصویری از محصولات در بازاراست. هدف پژوهش حاضر بررسی تاثیر روابط بین برند و مشتری و یکپارچه سازی نام تجاری بر وفاداریبرند آدیداس می باشد. تحقیق حاضر از نظر هدف کاربردی و از روش انجام پژوهش توصیفی پیمایشیمبتنی بر داده های میدانی است. ابزار این پووهش پرسشنامه محقق ساخته می باشد. در این پژوهشجامعه آماری مورد مطالعه کارکنان بخش فروش و مدیران نمایندگی های آدیداس در تهران میباشد کهتعداد آنها نامشخص در نظر گرفته است. حجم نمونه در این پژوهش، شامل ۲۹۱ نفر از کارکنان بخشفروش و مدیران نمایندگی های آدیداس در تهران می باشد که با توجه به مشخص نبودن تعداد اعضایجامعه آماری برای تعیین حجم نمونه از جدول کرجسی و مورگان (۱۹۷۰) استفاده شده است. نتایجتحقیق نشان میدهد که ضریب همبستگی چندگانه ۰/۶۴۸ می باشد و ضریب تعیین اصلاح شده به دست آمده برابر با ۰/۴۱۸ می باشد و این مقدار نشان میدهد که ۴۲ درصد تغییرات وفاداری برند با روابط بین برند و مشتری قابل پیش بینی است. مقدار F محاسبه شده ۲۱۲/۹۹۵ با درجه آزادی ۲۹۰ بزرگتر از مقدار بحرانی F می باشد؛ در نتیجه با اطمینان ۹۵ درصد می توان گفت که روابط بین برند و مشتری بر وفاداری برند آدیداس تاثیر مثبت و معناداری دارد.

روابط بین برند و مشتری، یکپارچه سازی نام تجاری،وفاداری، برند آدیداس