CIVILICA We Respect the Science
(ناشر تخصصی کنفرانسهای کشور / شماره مجوز انتشارات از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی: ۸۹۷۱)

مطالعه فرایند اقتباس و دراماتورژی در عمل عالمان حوزه فرهنگی خراسان با نگاهی به داستان سلامان و ابسال

عنوان مقاله: مطالعه فرایند اقتباس و دراماتورژی در عمل عالمان حوزه فرهنگی خراسان با نگاهی به داستان سلامان و ابسال
شناسه ملی مقاله: JR_JPRESS-8-29_003
منتشر شده در در سال 1396
مشخصات نویسندگان مقاله:

غلامرضا شهبازی - دانشجوی دکتری تاریخ تطبیقی و تحلیلی هنر اسلامی، دانشگاه هنر
محمد شهبا - دانشیار گروه سینما، دانشکده سینما و تئاتر، دانشگاه هنر

خلاصه مقاله:
چکیده اقتباس و دراماتورژی در ادبیات ایرانی دوران اسلامی از جایگاه مهمی برخوردار است. حنین بن اسحاق داستان سلامان و ابسال را از یونانی به عربی برگردانده است. این داستان توسط دانشمندان و پژوهشگران حوزه فرهنگی خراسان مورد اقتباس و دراماتورژی قرار گرفته است. این روند اقتباسی در نمط نهم اشارات و تنبیهات ابن سینا و شرح اشارات خواجه نصیرالدین طوسی و بعد در شعر جامی دیده می شود. می توان این اثر را نظر به اهمیت آن در تاریخ اقتباس و دراماتورژی در ادبیات ایران در زمینه تاریخی خودش واکاوی کرد. آیا عمل عالمان ایرانی در مواجهه با داستان سلامان و ابسال عملی دراماتورژیک است؟ اگر این روند دراماتورژیک است از چه نوعی است؟ در این مقاله خواهیم دید که برحسب معنای تاویل- که بازگشتن به اصل معنا می دهد- روند دراماتورژیک برای داستان سلامان و ابسال از نوع دراماتورژی تاویلی است. این بدان معناست که عالمان ایرانی اصل حقیقت داستان را دنبال می کردند و با استفاده از تمثیل و روایت آن را به این حقیقت باز می گرداندند. در این پژوهش از روش تحقیق کیفی پدیدارشناختی و از دیدگاه هرمنوتیک استفاده می شود. در انجام پژوهش پدیدارشناختی، پژوهشگر با پدیده های مورد پژوهش ارتباط نزدیک دارد و می خواهد خود را در جریان تجربه این پدیده ها بشناسد، از این جهت پژوهش پدیدارشناختی در نقطه مقابل پژوهش کمی نگر قرار دارد که در آن با استفاده از روش های عینی گردآوری و تحلیل داده ها، خویشتن پژوهشگر از پدیده های مورد پژوهش متمایز شود. از سوی دیگر در این پژوهش تلاش در جهت امتزاج افق هاست. ابتدا افق زمان حال باز می شود، در این افق زمان حال، یافته هایی حاصل می شود که در گذشته قابل شناسایی است. در این پژوهش خواهیم دید که عالمان ایرانی به ویژه سه تن از آنان که از خطه خراسان برخاسته اند، همواره از دراماتورژی تاویلی به ویژه در مواجهه با داستانی برخاسته از فرهنگی دیگر چون سلامان و ابسال استفاده نموده اند و در بحث های ایشان امتزاج افق ها به خوبی مشهود است.

کلمات کلیدی:
ایران, خراسان, دراماتورژی, تاویل, اقتباس

صفحه اختصاصی مقاله و دریافت فایل کامل: https://civilica.com/doc/2030374/