اسماعیل صبائی

هدف از پژوهش حاضر بررسی مبانی و اصول حقوق شهروندی و شهروندی دموکراتیک می باشد. پژوهش حاضر از نظر هدفکاربردی و از نظر روش توصیفی تحلیلی و با استفاده از منابع کتابخانه ای می باشد. شهروندی به مثابه فرآیند اجتماعی و سیاسیقرن نوزدهم در جوامع سنتی مدنی به صورت تعامل جدی بین دولت و ملت مطرح و به طور همزمان با مساله عضویت در دولت - ملت ها از شهروندی به عنوان یک پدیده مباحث مهم اجتماعی و سیاسی شده است. اجتماعی مدرن از مولفه های محوری نظام هایسیاسی دموکراتیک و شاخصی کلیدی برای نشان دادن تحقق دموکراسی در یک جامعه مدرن است که برخوردار از حوزه عمومی وجامعه مدنی کارآمد و پویاست. بررسی ها نشان داد حقوق شهروندی چیزی نیست که از طرف حاکمیت به مردم اعطاء شود حقوقشهروندی در نزد شهروندان واقعی ثابت و محفوظ است و یکی از ویژگی هایی است که شهروندی با دارا بودن آن شکل می گیردحقوق شهروندی را دولت ایجاد نمی کند، بلکه باید آن را رعایت نموده و از آن حمایت کند و بخش هایی از حقوق شهروندی بدونتوجه به بخش هایی دیگر ممکن نخواهد بود . اهمیت حقوق شهروندی تا بدان حد است که رابطه نزدیکی با جایگاه حاکمیت پیدامیکند. چنانکه برخی از کارشناسان بر این نظراند، جامعه ای که در آن حقوق شهروندان نهادینه نشده باشد، رابطه مردم و حاکمیتدچار تزلزل است. اینجاست که مفهوم جدیدی در تعامل بین دولت و ملت تحت عنوان منشور حقوق شهروندی شکل می گیرد.دررابطه با ضمانت اجرای منشور حقوق شهروندی باید گفت، تا زمانی که این منشور به صورت قانون در نیاید هیج فایده عملی نداردو قطعا توقع مردم به ویژه دلسوزان به وضعیت حقوق بشر در کشور را افزایش داده، اما عملا تا به امروز صرفا در حد نظر و گفتمانشفاهی باقی مانده است.در کشور ما حقوق و قوانین مربوط به شهروندان پیچیدگی ها و نارسایی های بسیار دارد و پاسخگوی نیازهاو خواسته های شهروندان نیست.

حقوق شهروندی، شهروندی دموکراتیک، نظام های سیاسی دموکراتیک، تعامل دولت و ملت