این مقاله به بررسی تطبیقی قوانین کار در کشورهای اسلامی و غیر اسلامی پرداخته و تاثیر نظریات کارل مارکس و علی شریعتی بر این قوانین را تحلیل می کند. هدف از این مطالعه، شناسایی تفاوت ها و شباهت های موجود در قوانین کار این کشورها و ارائه راهکارهایی برای بهبود وضعیت حقوق کارگران است. نتایج نشان می دهد که در کشورهای اسلامی، تاثیرات فرهنگی و دینی بر قوانین کار مشهود است، در حالی که در کشورهای غیر اسلامی، اصول عدالت اجتماعی و حقوق بشر نقش بیشتری ایفا می کنند. همچنین، نظریات مارکس بر پایه استثمار و ارزش اضافی، و نظریات شریعتی با تاکید بر عدالت اجتماعی و اصول اسلامی، به طور مستقیم یا غیر مستقیم بر تدوین و اجرای قوانین کار تاثیرگذار بوده اند. در بخش پایانی، پیشنهاداتی برای بهبود قوانین کار در هر دو گروه از کشورها ارائه شده و راهکارهایی برای تحقیقات آینده مطرح شده است. این مطالعه با استفاده از منابع معتبر علمی و تحلیل دقیق قوانین کار در کشورهای منتخب، به ارائه یک دید جامع و تخصصی در زمینه قوانین کار می پردازد. این مقاله به بررسی تطبیقی قوانین کار در کشورهای اسلامی و غیر اسلامی پرداخته و تاثیر نظریات کارل مارکس و علی شریعتی بر این قوانین را تحلیل می کند. هدف از این مطالعه، شناسایی تفاوت ها و شباهت های موجود در قوانین کار این کشورها و ارائه راهکارهایی برای بهبود وضعیت حقوق کارگران است. نتایج نشان می دهد که در کشورهای اسلامی، تاثیرات فرهنگی و دینی بر قوانین کار مشهود است، در حالی که در کشورهای غیر اسلامی، اصول عدالت اجتماعی و حقوق بشر نقش بیشتری ایفا می کنند. همچنین، نظریات مارکس بر پایه استثمار و ارزش اضافی، و نظریات شریعتی با تاکید بر عدالت اجتماعی و اصول اسلامی، به طور مستقیم یا غیر مستقیم بر تدوین و اجرای قوانین کار تاثیرگذار بوده اند. در بخش پایانی، پیشنهاداتی برای بهبود قوانین کار در هر دو گروه از کشورها ارائه شده و راهکارهایی برای تحقیقات آینده مطرح شده است. این مطالعه با استفاده از منابع معتبر علمی و تحلیل دقیق قوانین کار در کشورهای منتخب، به ارائه یک دید جامع و تخصصی در زمینه قوانین کار می پردازد.

قوانین کار, کشورهای اسلامی, کشورهای غیر اسلامی, کارل مارکس, علی شریعتی, عدالت اجتماعی, استثمار