مقایسه میزان خودکارآمدی درافراد یک زبانه و دو زبانه

خود کار آمدی از مفاهیم مؤثر در نظریه شناختی و اجتماعی بندورا است. ( منظور از خود کار آمدی، رفتاری است انعطاف پذیر ، کنترل شده ،بار آور یا مولد که به ما اجازه می دهد درباره خویشتن و دیگران احساس و گرایش خوب و مثبتی داشته باشیم و برای خود شناسی( تلاش کنیم و بکوشیم به هدف های واقعی خویش برسیم و با مردم روابط خوبی برقرار کنیم. ( 2 باورهای خود کار آمدی افراد می تواند به وسیله ی چهار منبع اصلی مؤثر ایجاد و تقویت شوند. مؤثرترین منبع، (موفقیت عملکرد) است. تجربیات موفقیت آمیز قبلی نشانهمستقیمیاز سطح تسلط و شایستگی ما در اختیار می گذارند. موفقیت های قبلی، توانایی های ما را نشان می دهند و احساسکارایی ما را نیرومند می کنند. شکست های قبلی، مخصوصاً شکست های مکرر در کودکی احساس کارایی را پایین می آورد.دومین روش تقویت و ایجاد باورهای خود کار آمدی بواسطه ی (تجارب جانشینی) می باشد کهتوسط الگوهای اجتماعی بدست می آید. دیدن کسانی که عملکرد موفقیت آمیزی دارند می تواند تأثیر مهمی بر احساس کفایت و شایستگی ما داشته باشند.روش سوم، (قانع سازی کلامی) است، یعنی اینکه به افراد یاد آور شویم که آن ها از توانایی انجام دادن هر کاری که بخواهند برخوردارند، این رایج ترین منبع اطلاعات است که والدین، آموزگاران، مربیان، دوستان و درمانگران اغلب از آن استفاده می کنند و در واقع می گویند تو می توانی آن را انجام دهی. برای اینکه قانع سازی کلامی مؤثر واقع شود باید واقع بینانه باشد.چهارمین منبع اطلاعات درباره احساس کارایی (برانگیختگی فیزیولوژیکی و هیجانی) است. در موقعیت استرس زا، چقدر احساس ترس یا آرامش می کنیم. اغلب از این نوع اطلاعات بعنوان مبنایقضاوت درباره ی توانایی کنار آمدن خود استفاده می کنیم. در صورتی که بر انگیخته، عصبی یا دچار سردرد نباشیم به احتمال بیشتری باور داریم که می توانیم مشکلی را با موفقیت حل کنیم. هر چهاحساس خونسردی کنیم کارایی م ا بیشتر می شود در حالی که هر چه سطح برانگیختگی فیزیولوژیکی و هیجانی ما بالاتر باشد احساس کارایی ما پایین تر است