لادن هاشمی - دانشگاه آزاد اسلامی واحد ارسنجان
سیامک سامانی - دانشیاردانشکده روانشناسی و علوم تربیتی واحد مرودشت دانشگاه آزاد اسلامی

هدف تحقیق حاضربررسی کارایی مدل محتوا و فرایند خانواده درتبیین تفاوت بین خانواده های متقاضی طلاق و عادی می باشد بدین منظور پرسشنامه های محتوا وفرایند خانواده سامانی 2005 برروی 35زن متقاضی طلاق و 35زن عادی اجرا شد این دوگروه براساس سن خود و همسرانشان سطح تحصیلات خود و همسرانشان و طول مدت زندگی زناشویی متغیرهای تاثیر گذار بررضایت ثبات زناشویی و درنهایت طلاق همتا شدند پایایی ابزارهای مورد استفاده با استفاده ازمحاسبه الفای کرونباخ احراز شد یافته های تحقیق حاکی ازآن بود که تفاوت معنی داری بین گروه های درحال طلاق و عادی درفرایندهای خانواده و نمره کل مقیاس محتوای خانواده وجود دارد پیگیری بیشتر تفاوت ها نشان داد که گروه عادی درخرده مقیاسهای مهارت های ارتباطی مهارت درحل مسئله تعهد به خانواده انسجام عاطفی خانواده مهارت های مقابله ای مهارت درتصمیم گیری انعطاف پذیری احترام و قدردانی ازیکدیگر و اعتقاد به مذهب درمقایسه با گروه متقاضی طلاق نمره بالاتری بدست اورده اند بطور کلی یافته های تحقیق نشان میدهد که مدل PCM خانواده کارایی لازم را برای تمایز گذاری بین خانواده های مشکل دار و عادی داشته و فرضیات این مدل مبنی براینکه مشکلات خانواده درفرایندها و محتوای خانواده ریشه دارد و سطح پایین مهارت های فرایندی خانواده منجر به مشکلات خانوادگی میشود سطح پایین محتوای خانواده منجر به مشکلات خانوادگی میشود مورد تایید قرارمیگیرد پیشنهادهایی برای رفع مسائلی که انواع خانواده ها با آن روبرو هستند درمتن مقاله ذکر شده است

مدل محتوا و فرایند خانواده و طلاق