فرانک مختاریان - دانشجوی دکتری مدیریت آموزشی دانشگاه تهران
رضا محمدی - استادیار سازمان سنجش آموزش کشور

فراگیر شدن زندگی سازمانی در جوامع بشری و به تبع آن اهمیت یافتن روز افزون مدیریت در سازمان ها توجه صاحبنظران زیادی را به خود معطوف ساخته است از این رو در بررسی مبانی نظری و شواهد تجربی مدیریت، الگوها و مدل های مختلفی درخصوص بهبود کیفیت، دسیابی به اهداف اثر بخشی سازمان و... یافت می شود از جمله این نظریات می توان به مدیریت کیفیت فراگیر و مدیریت استراتژیک اشاره نمود هر دو این نظریات در قلمرو مدیریت می باشند اما هر یک از آنها بافت و زمینه سازمانرا به گونه متفاوتی مورد ملاحظه قرار می دهند از یک بعد کیفیت و از بعد دیگر استراتژی سازمان مورد نظر می باشد لذا در مقاله حاضر سعی بر آن است تا ضمن مروری اجمالی بر مباحث مدیریت کیفیت فراگیر و مدیریت استراتژیک وجوه تشابه و تفاوت آنها مورد بررسی قرار گرفته و در نهایت نقش ترکیبی آنها در عملکردهای سازمانی تبیین گردد. روش پژوهش توصیفی - تحلیلی بوده و اطلاعات مودر نیاز از طریق بررسی اسناد و مطالعات کتابخانه ای گردآوری میشود در خاتمه نیز پیشنهادهای کاربردی مطرح می گردد.

مدیریت استراتژیک، مدیریت کیفیت جامع، سازمان، مدیریت