نظام بهرامی کمپل - دکترای جامعه شناسی سیاسی

هدف این مقاله تأکید بر جایگاه فرهنگ در زندگی و مدیریت شهری است. دراین راستا ابتدا برخی از استراتژی های فرهنگی که با توجه به شرایط تاریخیکشور می توانند در حو زه فرهنگ سرمشق باشند، معرفی و بررسی شده اند؛توسعه خلاقیت و » ،« آموزش فرهنگی » ،« نقد فرهنگی » استراتژی هایی ماننددر ادامه، استراتژی های .« فرهنگی بودن سیاست های فرهنگی » و « نوآوریمدیریتی که برای موفقیت هر برنامه فرهنگی در شهر ضروری به نظر می رسند،،« مخاطب شناسی » معرفی خواهند شد. در نظر گرفتن استراتژی هایی مانند« حکمرانی خوب » و « تقویت فضاهای عمومی شهری » ،« تقویت هویت شهری »به مدیریت فرهنگی شهر کمک می کند تا به شکل کارآتری برنامه هایش را پیشببرد.شهر » در انتهای مقاله و در یک گونه شناسی پیشنهادی، شهرها به سه گروهتقسیم بندی شده اند. شهر خوب شهری است « شبه شهر » و « شهر بد » ،« خوبکه عرصه های دولتی، عمومی و خصوصی آن ضمن تعامل با همدیگر، استقلالو هویت وی ژه خود را نیز حفظ کرده اند. شهر بد، شهری است که در آن دولت،حو زه عمومی و خصوصی را زیر سلطه خود درآورده است. شبه شهر هم همانشهرهای توسعه نیافته جهان سومی است که فرهنگ ایلیاتی و روستایی در آن هاغلبه دارند و باوجود برخی ویژگی ها و شاخص های ظاهری شهری، روح و زمانهآن غیرشهری است. در چنین شهرهایی، حو زه عمومی دو حو زه دیگر را درونخود هضم کرده است

شهر، شهروند، فرهنگ شهری، مدیریت شهری، هویت شهری،استراتژی فرهنگی، نقد فرهنگی و حکمرانی خوب