اشتراکات ساختاری در شعر نیما و چند شاعر معاصر

Publish Year: 1388
نوع سند: مقاله ژورنالی
زبان: Persian
View: 594

This Paper With 22 Page And PDF Format Ready To Download

  • Certificate
  • من نویسنده این مقاله هستم

استخراج به نرم افزارهای پژوهشی:

لینک ثابت به این Paper:

شناسه ملی سند علمی:

JR_PLL-7-13_008

تاریخ نمایه سازی: 5 آذر 1393

Abstract:

هر نوعی از انواع متعدد هنر– شعر، داستان کوتاه، رمان، نثر - تحت حمایت سبکی خاص و مستقل، یک نظام نوشتاری تلقی می شود که مبتنی بر مناسباتو انتظارات ساختاری و تنظیمات زبانی و به صورت کلی متکی بر پیشینه ی نظریه های ادبی مستقل و خاص خود می باشد. بدیهی است، بداعت یک سبک ،مدیون استقلال و تازگی تئوری های پیشاساختاری است که واقعیت آن سبک را به عنوان جریانی خاص و با قابلیت پیروی و تداوم تضمین می کند . طرحساختاری مستقل با شیوه های زبانی سنجیده و نو، همراه با جهان نگری بعدپذیر، اساساً پیش فرض و حداقل شرطی است که هر سبک جدید و تاز ه ای برای بهدست آوردن استقلال خود نیازمند آن است. شعر معاصر به رهبری نیما و پیروان او سپهری و فروغ، متکی بر مشخصه های هستی شناسیک و زیباشناسیک استکه واقعیت آن را به عنوان یک جریان ریش هدار و با قابلیت پیروی و تداوم و از همه مهمتر با استقلال و هویت، نشان می دهد. در این مقاله، اشتراکات ساختاریشعر نیما، سپهری و فروغ که ارتقا دهنده و اثبات کننده استقلال و تمایز شعر آنها از سطح شعر کلاسیک است، ارزیابی می شود . اسطوره شکنی ساختار،مرکزیت گرایی در نظام صوری، پایان پذیری خلاق، واقعیت گرایی خلاق، استبدادگریزی معنا، انتزاع گرایی در زبان، شعارگرایی در زبان و تعهدگرایی، ازمهمترین نشانه های اشتراک ساختاری در شعر نیما، سپهری و فروغ است.

Authors

محمد خسروی شکیب

استادیار گروه زبان و ادبیات فارسی دانشگاه لرستان

قاسم صحرائی

استادیار گروه زبان و ادبیات فارسی دانشگاه لرستان