تحول مفهوم «حاکمیت» در قالب رویکردهای سیاسی و بین المللی
عنوان مقاله: تحول مفهوم «حاکمیت» در قالب رویکردهای سیاسی و بین المللی
شناسه ملی مقاله: JR_POLITIC-7-11_006
منتشر شده در شماره 11 دوره 7 فصل بهار و تابستان در سال 1391
شناسه ملی مقاله: JR_POLITIC-7-11_006
منتشر شده در شماره 11 دوره 7 فصل بهار و تابستان در سال 1391
مشخصات نویسندگان مقاله:
شهروز ابراهیمی - استادیار گروه علوم سیاسی دانشگاه اصفهان
خلاصه مقاله:
شهروز ابراهیمی - استادیار گروه علوم سیاسی دانشگاه اصفهان
؛«حاکمیت» اگر جه با غییر و تحولات رخ داده در روابط بین الملل، حقوق بین الملل و اشکال ارتباطات، متحول شده، ولی این تحولات عملی بدون عقبه نظری صورت نگرفته است. اصل «حاکمیت» پس از معادهه وستفالیا (1648) همراه با تأسیس سیستم دولت- ملت ها به وجود آمد؛ ولی این ادعای هنجاری و اصل حقوقی هرگز مطلق نبوده است. در عرصه نظریه پردازی حول این اصل از سده های 18 و 19 تا به امروز در نتیجه چالش های نظری آن و در بستر تقابل رویکردها بوده که متحول شده و به تدریج از مطلق بودن آن کاسته شده است. در این مقاله، این تحولات که در اصل حاکمیت ایجاد شده، در بستر جهارتقابل نظری کلان سیاسی بنی المللی بررسی شده است: تقابل اول که ریشه در دوره روشنگری اروپا و سده های 18 و 19 دارد بین «اجتماع گرایی» و «جهان- میهن گرایی» است. تقابل دوم، «بین رئالیسم» و «ایده آلیسم» است که از شکل گیری رسمی رشته روابط بین الملل تا دهه 1970 ادامه دارد. تقابل سوم بین «نورئالیسم» و «لیبرالیسم» (از دهه 1970 تا 1990) و بالاخره تقابل آخر بین رئالیسم و نورئالیسم با مجموعه نظریه های انتقادی پس از جنگ سرد است. ویژگی عمده این چهار تقابل که از عصر روشنگری اروپا در عرصه نظریه پردازی حاکمیت و دولت اغاز شده و تا به امروز ادامه دارد. این است که در هر یک از این تقابل های نظریه پردازی، در واقع تقابل بین ایده حاکمیت محدود به سطح «دولت» و حاکمیت «فراتر از سطح دولت» است.
کلمات کلیدی: اجتماع گرایی، جهان- وطنی، رئالیسم، ایده آلیسم، اجتماع گرایی نو و جهان- وطن گرایی نو
صفحه اختصاصی مقاله و دریافت فایل کامل: https://civilica.com/doc/315844/