داود رضی - استادیار گروه علوم اجتماعی دانشگاه مازندران
شعبان محمدی - دانشجوی علوم اجتماعی دانشگاه مازندران

فقر یک پدیده نسبی و چند بعدی است. بخاطر نسبی بودن فقر، سطح فقر از یک جامعه به جامعه دیگر فرق می کند. بهدلیل همین چند بعدی بودن فقر، از منظر علوم اجتماعی از زوایای خاصی به آن نگریسته شده است. در این تحقیق ازچارچوب نظری تله محرومیت چمبرز استفاده شده است. روش تحقیق بکار رفته در این مطالعه پیمایشی می باشد. ابزارجمع آوری داده ها پرسشنامه محقق ساخته می باشد. جامعه مورد مطالعه در این تحقیق روستاهای جوکار استانکهکیلویه و بویر احمد است که حجم آنها 303 خانوار بوده است که با استفاده از فرمول کوکران 101 خانوار انتخابگردید. نتایج توصیفی در این تحقیق نشان داد که 28.6 درصد ساکنان جامعه مورد مطالعه زیر خط فقر قرار دارند. 29.6درصد دسترسی یه مراکز کشاورزی نداشته. 44 درصد از فقیران بی سواد. 6607 درصد دسترسی به وسایل جمعی نداشته و63 درصد فقیران بدهکارند. نتایج استنباطی این تحقیق نشان داد که درآمد به عنوان شاخص اصلی فقر در این تحقیق بامتغیرهای دسترسی به مراکز کشاورزی و تحصیلات رابطه معناداری ندارد ولی با مصیبت و رسوم اجتماعی، قدرات چانهزنی، انزوای خانوار و نداشتن پول و سرمایه رابطه معناداری دارد.

فقر، فقر نسبی، تله محرومیت، چمبرز