بررسی تأثیر دو دیدگاه تکنیکی و بنیادی بر رفتار تحلیلگران بورس اوراق بهادار

جذب سرمایه و فراهم کردن امکانات و تسهیلات برای مشارکت عموم مردم در توسعه فعالیتهای مولد و سهیم شدن در سود آنها از اهداف اصلی بورس اوراق بهادار قلمداد میگردد. از این رو بورس به عنوان یک شاخص مهم در سنجش توسعه اقتصادی کشور محسوب می شود . از آغاز پیدایش بازارهای مالی، افراد سعی در پیشبینی قیمت در بازارهای سهام داشتهاند تا از این طریق بتوانند امکان موفقیت را در سرمایه گذاری خود افزایش دهند. ناشناخته بودن عوامل تأثیرگذار بر تغییرات قیمت اوراق بهادار همواره دلیلی برای روی آوردن به تکنیک های پیش بینی تغییرات قیمت اوراق بهادار بوده است. به طور کلی دو مکتب فکری برای تحلیل اوراق بهادار وجود دارد: 1) بنیادی 2) تکنیکی. تحلیل بنیادی بر این پایه استوار است که سهام شرکتی برای سرمایهگذاری مناسب بوده که توان سودآوری آتی بالایی داشته باشد. از سوی دیگر تحلیل تکنیکی به تحلیلی گفته میشود که سرمایهگذاریهای خوب بر مبنای قدرت عرضه و تقاضا انتخاب شود همچنین این تحلیل به بررسی و تحلیل الگوهای چارتی عملکرد گذشته قیمت سهام مبتنی است. در این راستا مطالعه حاضر با هدف بررسی تأثیر دو دیدگاه تکنیکی و بنیادی بر رفتار تحلیلگران بورس اوراق بهادار انجام پذیرفته است. در این مطالعه تحلیلی ابتدا با استفاده از مطالعات کتابخانه ای، اسنادی و همچنین با استفاده از نشریات مختلف داخلی و خارجی و با مراجعه به پایگاه های علمی معتبر اینترنتی داده ها جمعآوری شد. سپس با مصاحبه مستقیم با کارشناسان و متخصصین صحت اطلاعات بدست آماده بررسی گردید. در این تحقیق نظریه ها، الگوها، معیارها و شاخص های دو دیدگاه تکنیکی و بنیادی مورد نقد و بررسی قرار گرفته است.

Keywords:

تکنیکی , بنیادی , تحلیلگران , بورس اوراق بهادار