مرضیه کهندل - مسئول دانشجوی دکتری برنامه ریزی درسی

دهه ی گذشته برای نظام تعلیم وتربیت کشورایران دهه ی تغییر بوده است. تغییراتی که عمدتا جنبه تحولی داشته ونوآوری های جدیدی رابه سیستم تزریق کرده است. بسیاری از محققانی که درزمینه تییر کارمی کنندآن رانه یک پیامد بلکه به عنوان یک فرایند ومدیریت موثرفرایند برای موفقیت تغییری که آغاز می شود، درنظرمی گیرند. یک فرایند همواره از مراحلی تبعیت می کندچنان که دوک ( 2004) چهارمرحله کشف، طراحی ، تدوین واجرا رادرفرایند تغییر تشخیص می دهدوفولان (1982)آن را سه فاز شروع، اجرا وادامه خلاصه می نماید. لیکن همچنان که فولان (1999) نیزاذعان می داردتغییر یک سفراستف نه یک رونوشت ازچیزی. منظوراواین است که تغییرفرایندی غیرخطیف غیرقابل پیش بینی وهیجان انگیز است. دیدگاه های مختلفی دررابطه با تغییر وجوددارد.برخی تغیییر رامعادل نوآوری دانسته وباایجاد طرح جدیدو انتشار آن ازگروه مبتکران تامصرف کنندگان ، فرایند تغییرراتبیین می کند.وعده ای نیز تغییر راامری اصلاحی دانسته و برایجادظرفیت های تغییری درعوامل وذینفعان تغییرتاکید می ورزند. مقاله حاضر قصددارد به این مسئله بپردازد که برای ایجاد تغییرات مطلوب درنظام تعلیم وتربیت باید تغییر رادربستر اصلاح وفرهنگ سازی موردملاحظه قراردادی یا درزمینه پذیرش نوآوری وانتشارآن

فرایند تغییر ، مدل انتشار راجرز ،مدل فرایند تغییر فولان