مهدی بستان سرا - دانشجوی کارشناسی ارشد مدیریت دانشگاه تهران

عملکرد سازمانی برجسته از طریق تلاش های کارکنان معمولی حاصل نمیشود . یکی از دلایلی که باعث موفقیت سازمان های بزرگ میشود این است که آنها دارای کارکنانی هستند که فراتر از وظایف رسمی خود تلاش مینمایند. یعنی آنهادارای کارکنانی هستندکه رفتارهای سازمانی را از خود بروز می دهند . تحقیقات نشان داده که بین هوش عاطفی مدیران و رفتارسازمانی کارکنان ارتباط مثبتی وجود دارد پژوهش حاضر با هدفبررسی ارتباط بین هوش عاطفی مدیران و رفتارسازمانی صورت گرفته است . دراین راستا داده های مورد نیاز برای تحلیل این ادعا با استفاده از پرسشنامه های قابلیت های عاطفی گولمن رفتارشهروندی سازمانی از جامعه آماری پژوهش مرکز خدمات حوزه های علمیه جمع آوری گردید تحلیل اطلاعات با استفاده از ضریب همبستگی اسپیرمن حاکی از این است که رابطه بین هوش عاطفی و رفتارسازمانی کارکنان معنادار است.بعلاوه تمامی مؤلفه های هوش عاطفی با رفتارسازمانی رابطه معناداری دارند. همچنین تحلیل رگرسیون چند عاملی بیانگر این است که از میان مؤلفه های هوش عاطفی ، مدیریت روابط و آگاهی اجتماعی بیشترین تأثیر را در رفتارسازمانی کارکنان دارند .

هوش عاطفی ، رفتار سازمانی ، ویژگی فردی سازمانی ، ویژگی سازمانی