عزت اله اصغری زاده - دانشیار دانشکده مدیریت دانشگاه تهران، ایران.
احمد جعفرنژادچقوشی - استاد دانشکده مدیریت دانشگاه تهران، ایران.
مهدی عصاری - دانشجوی دکتری تولید و عملیات، پردیس البرز دانشگاه تهران،ایران.نویسنده مسئول
روح اله سلحشوری - دانشجوی دکتری تولید و عملیات، پردیس البرز دانشگاه تهران، ایران.

چابکی نیروی کار عموم ا به منزله راهبردی برای تسهیل سودآوری در محیط به سرعت در حال تغییر، و دارای عدم اطمینان، بیان میگردد)شریهای و همکاران، 7002 (. دراین میان، شرکتهای صنعت انفورماتیک بدلیل قرارگیری درمحیطی پیوسته در حال تغییر، نیاز بیشتری به پرورش و در اختیار داشتن نیروی کار چابک دارند. انتظار می رود که نیروی کار چابک بتواند هوش سازمانی را در تفسیر شرایط متغیر محیط و مواجهه با آن ارتقاء دهد. هدف این تحقیق ،این بررسی در شرکت های رتبه یک شورای عالی انفورماتیک کشور مستقر در شهرستان تهران و با کاربرد تحلیل همبستگی کانونی انجام یافته است. یافته ها حاکی از وجود رابطه مثبت، معنادار و البته نسبتا متوسطی بین متغیرچابکی نیروی کار و هوشمندی سازمانی است. بعلاوه، میانگین توان مجموعه چابکی برای پیشبینی تغییرات مجموعههوش سازمانی در ح د پایینی برآورد گردید. در مجموعه مؤلفههای چابکی نیروی کار، انعطافپذیری حرفهای بیشترین و یادگیری کمترین اثر را بر ایجاد یک رابطه معنادار بین چابکی نیروی کار وهوشمندی سازمان داراست.در مجموعه مؤلفه های هوشمندی سازمان نیز، همدلی بیشترین و ترویج چشم انداز کمترین اثر را بر ایجاد یک رابطه معنادار بین چابکی نیروی کار و هوشمندی سازمان ایفا می نماید. پیشنهاد می گردد در عین حال که لازم استرویکردی نظاممندکه شامل تمامی عناصر این مدل باشد، برای ارتقاء هوش سازمانی وچابکی نیروی کار مورد ملاحظه قرار گیرد، در تخصیص منابع محدود شرکت های مورد مطالعه به اثرگذار ترین عوامل شناسایی شده در ارتقاء هوش سازمانی و چابکی نیروی کارتوجه ویژهای مبذول گردد.

چابکی نیروی کار، هوشمندی سازمان، همبستگی کانونی، صنعت انفورماتیک