ساینا رئوفی - دانشجو
فرهاد امام جمعه - استاد راهنما

آنچه در این مقاله به آن پرداخته می شود؛ بررسی مردم شناسی باورها و سنت های فرهنگی القایی در قصه های کودکانه است که با مطالعه قصه های کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان مرکز مجتمع اراک نگاشته شده است .سعی بر آن بوده که با رویکرد مردم شناسی یا هدف شناسایی باورها و سنت های فرهنگی القایی که در قصه های کودکانه ی کانونپرورش فکری کودکان و نوجوانان به کودکان القا می شود. به قصه های کودکانه پرداخته شود ، در بعد نظری با استفاده از نظریه های مختلف ابعاد این مسئله بررسی شده است و در نهایت بر اساس نظریه فرهنگ و شخصیت روث بندیکت و مارگارت مید به دلیل اینکه، در انسان شناسی تأکید بر فرهنگ و شخصیت بسیار مهم است به قدری که ارتباط بین فرد وپدیده با یکدیگر میتواند انتقال فرهنگی را در فرآیند شکل گیری شخصیت کودکان تبیین و در نهایت باعث اجتماعی شدن افراد شود و در بحث ماهیت نمادین فرهنگ به بررسی نمادهایی که در قصه به صورت بیانی منظم از باورها، تجسم عینی ایده ها، داوری ها و آرزوها یا عقاید هستند با استفاده از نظریه ها ی ترنر و گیرتز پرداخته شده است و محقق برایانجام این تحقیق از روش میدانی استفاده می کند و در روش های جمع آوری اطلاعات از روش های اسنادی ، کتابخانه ای، مصاحبه و تحلیل محتوا بهره می برد تا از این طریق به سوالاتی از قبیل : خصوصیات فکری و رفتاری شخصیت های قصه کودکانه، که سبب شکل گیری الگوهای فرهنگی می شود کدامند؟ کدام الگوهای رفتاری در قصه های کودکانه بیشتر بهکودکان القا شده است؟ نماد و نشانه های تصویری موجود در کتاب داستان های حماسی کودک ، نشرکانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان کدام الگوهای فرهنگی را به کودکان القا می کنند؟ و سوالاتی از این دست که در متن به آن ها اشاره خواهد شد، پاسخ داده می شود.

مردم شناسی،کودک ، قصه، شخصیت، نماد