الناز عقیلی - کارشناسی ارشد روانشناسی عمومی
محمد عطایی - کارشناسی ارشد روانشناسی عمومی

هر جامعه ای بر اساس ارزش ها و فرهنگ خود در پی سلامت روان می باشد. هدف هر جامعه ای آن است که با فراهم سازی شرایط،موجبات سلامت افراد خویش را در ابعادی همچون هوش، ذهن و حالت فکر و جسم مهیا سازد. سلامت روان حالت موفقیت آمیز یککنش روانی است که برآیند آن با کنش های ثمربخش، پیوندهای رضایتبخش با دیگران، توان سازگاری با دگرگونی ها و کنار آمدن باناملایمات و همچنین با رفاه شخصی، پیوندهای خانوادگی بین فردی و ایفای نقش در اجتماع، پیوندی تنگاتنگ دارد. هدف از پژوهشحاضر، بررسی عوامل تاثیر گذار بر سلامت روان معلمان شهرستان میاندرود میباشد. این پژوهش از نظر هدف، کاربردی و از نظرروش، توصیفی از نوع همبستگی است. جامعه آماری آن را، کلیه معلمان شهرستان میاندرود به تعداد 875 نفر (535 زن و 340 مرد)تشکیل می دهند. که براساس جدول کرجسی و مورگان (1970) و با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی- طبقه ای در سطح اطمینان 95% و خطای اندازه گیری 5% تعداد269 نفر (164 زن و 105 مرد) به عنوان نمونه آماری انتخاب شدند. جهت جمع آوریداده ها از پرسشنامه هوش اخلاقی لنیک و کیل (2005)در چهار بعد (درستکاری، مسئولیت پذیری، دلسوزی و بخشش) با 40 سوال وپرسشنامه سلامت روان گلدبرگ (GHQ-28) در 4 زیر مقیاس (نشانه های جسمانی، اضطراب، اختلال در عملکرد اجتماعی و افسردگی) با28 سوال استفاده شد. در بخش آمار استنباطی از آزمون های رگرسیون، پیرسون و t مستقل استفاده شده است. نتایج نشان داد که؛بین هوش اخلاقی و مولفه های آن (درستکاری، مسئولیت پذیری، دلسوزی و بخشش) با سلامت روان معلمان شهرستان میاندرود رابطهمثبت و معناداری وجود دارد. همچنین در هوش اخلاقی و سلامت روان بین معلمان زن و مرد تفاوت معناداری وجود ندارد.

هوش اخلاقی، سلامت روان، عملکرد اجتماعی، مسئولیت پذیری